در راه بیت المقدس

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ

 

 

چرا می‌توان به رژیم اسرائیل اهانت کرد؟

 چندی است رهبر انقلاب رژیم صهیونیستی را با القابی همچون سگ‌ هار[۱]، گرگ درنده[۲]، گرگ‌های صهیونیست[۳]، رژیم کافر و محارب، رژیم وحشی و گرگ صفت[۴] و … خطاب کرده‌اند، اما آنچه نیازمند سؤال و پاسخ است تبیین این مسئله که آیا می‌توان اهل کتاب را با لقب‌های غیر انسانی مورد خطاب قرار داد؟

669476 429 چرا می‌توان به رژیم اسرائیل اهانت کرد؟ مساله از آنجا شروع می‌شود که رهبر انقلاب بر اساس نگاه فقهی – اسلامی، رژیم صهیونیستی را به عنوان «کافر حربی» در منطقه می‌دانند و می‌فرمایند: جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در غزه و قتل‌عام صدها مرد و زن و کودک مظلوم، بار دیگر چهره‌ی خونخوار گرگ‌های صهیونیست را از پشت پرده‌ تزویرِ سال‌های اخیر بیرون آورد و خطر حضور این کافر حربی را در قلب سرزمین‌های اُمت اسلام، به غافلان و مسامحه‌کاران گوشزد کرد. مصیبت این حادثه‌ هولناک برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه‌ جهان بسی گران و کوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سکوت تشویق‌آمیز برخی دولت‌های عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولت‌های مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت می‌کردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعه‌آفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟[۵]

کافر حربی کیست و مصادیق فعلی آن در جهان چه کسانی هستند؟

بسیاری از اهل کتاب از نگاه کلامی (نه فقهی) قرآن، کافر نیستند؛ بلکه مؤمنند زیرا به مبدأ و معاد و توحید و نبوت و معاد ایمان دارند و پیامبران قبل از پیامبر خود و پیامبر خود را قبول دارند و هر گاه پیامبری پیامبران بعد برای آنان ثابت شود، ایمان می آورند.

بر این اساس از دیدگاه کلی در زمان حاضر همه افرادی که به دینی غیر از اسلام معتقدند، کافر فقهی محسوب می شوند، در نتیجه می‌توان گفت بخش عمده انسان‌های موجود در عالم، از جمله اهل کتاب کافر فقهی محسوب می‌شوند.

حال کفاری که در سرزمین‌های اسلامی هستند، می‌توانند بر اساس پرداخت جزیه به زندگی خود ادامه دهند.

در فقه اسلامی با أهل کتاب می‌شود قرارداد ذمه منعقد کرد و آنها مکلف به پرداخت جزیه به حاکم اسلامی هستند و از این طریق در امان دولت اسلام هستند و جان و مال و عرضشان محترم و در امان هست.

اما آنها که قراداد ذمه با دولت اسلامی امضا نکرده‌اند؛ کافر حربی محسوب شده و مال و جان و عِرض‌شان احترامی ندارد.

از سوی دیگر، کفاری که در سرزمین‌های غیر اسلامی ساکن هستند و تحت حکومت غیر اسلامی زندگی می‌کنند، احکام دیگری بر آنها مترتب است که در ادامه توضیح داده می‌شود.

تقسیم‌بندی سرزمین‌ها در حقوق اسلامی

در ارتباطات کشورهای اسلامی با سایر کشورها، عموم فقیهان و حقوقدانان مسلمان، معمولاً به دو تقسیم‌بندی عمده قائل هستند:

۱- دار الاسلام

۲- دار الکفر 

در خصوص مفهوم این دو “دار” نظرات گوناگونی ابراز شده است . طبق یک نظر، سرزمین‌های واقع در قلمرو حکومت اسلام که احکام اسلام در آن سرزمین‌ها نافذ و شعایر آن برپا می‌گردد، دار الاسلام است.[۶] بنابراین دارالاسلام شامل جزیره العرب و سرزمین هایی که مسلمانان فتح کرده‌اند و سرزمین‌هایی که در برابر سیادت اسلام و قانون آن سر فرود آورده و نظام‌های اسلامی درآنها جریان یافته باشد، خواهد گردید. بر این اساس، دار الکفر” سرزمین‌هایی است که به واسطه خارج بودن از قلمرو نفوذ اسلام، احکام دینی و سیاسی اسلام در آنها اجرا نمی‌شود.[۷]

در کنار تقسیم بندی دوگانه فوق،سرزمین‌ها یا به اصطلاح “دار” های دیگری هم وجود دارد که در رابطه با سرزمین اسلامی قابل تعریف است و شامل دار العهد، دار الهدنه، دار الحیاد، دار الشرک، دار الحرب و … می‌شود و توضیحات بیشتر خارج از هدف گزارش فوق است.

آنچه مهم به نظر می‌رسد، بر اساس تقسیم بندی‌های فوق از نظر حقوقی و همچنین تقسیمات مرزی بین‌المللی، سرزمین که با کشور اسلامی در جنگ و حرب باشد و سکنه آن مسلمان نباشند، به عنوان دارالحرب شناخته شده و سکنه آن نیز بر اساس شرایطی کافر حربی محسوب می‌شوند.

احکام مترتب بر کفار در حال جنگ با مسلمین

یکی از احکامی که خاص کفار حربی و برخی دیگر از صنوف مردم هست؛ این است که سب و اهانت به آنها جائز و بلکه ممکن است تحت شرایطی راجح باشد.

توضیح مطلب آنکه بر خلاف تصور خیلی از مردم که فکر می‌کنند سب و توهین و اهانت مطلقاً جائز نیست و نسبت به هیچ‌کسی و تحت هیچ شرایطی ما مجاز به اهانت نیستیم؛ در دین اسلام و بر اساس مبانی فقهی، سب و اهانت نسبت به برخی و اشخاص و تحت برخی شرایط جائز و بلکه ممکن است راجح نیز باشد. برای نمونه یکی از مصادیق استثناء شدن سب و اهانت متجاهر به فسق است. یعنی کسی که فاسق است و فسقش را علنی انجام می‌دهد و ابائی از این مسأله ندارد که این حالت از مستثنیات بحث سب و علاوه بر آن بحث غیبت است.

گاهی اوقات ممکن است کسی فاسق باشد و عادت به ارتکاب معاصی داشته اما این معصیت را مخفیانه انجام می‌دهد و از اینکه این امر علنی شود؛ و مردم بفهمند این شخص أهل معصیت است احساس ناراحتی و اکراه می‌کند. در این حالت، غیبت این شخص حرام است و ایضاً سب و اهانت به این شخص. اما گاهی اوقات فردی فاسق هست؛ و این فسقش نیز علنی است و ابائی از علنی انجام دادن فسق ندارد و به اصطلاح فقهی «معلن به فسق» یا «متجاهر به فسق» محسوب می‌شود. در همچین فردی غیبت و اهانت به این شخص جایز محسوب می‌شود.

از دیگر موارد استثناء سب و اهانت مبدعین در دین مبین هستند که طبق روایت صحیحه “داود بن سرحان” از رسول الله(ص) سب اینها نه تنها جائز و بلکه تحت شرایطی واجب می‌شود.

متن صحیحه بدین شرح است: «عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَهَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَهَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَهِ.» [۸]

ترجمه: داود بن سرحان نقل می‌کند از امام صادق(ع) که می‌فرمود: رسول الله(ص) فرمودند: هر گاه پس از من اهل ریب و بدعت (یعنی افرادی که در دین بدعت می‌گذارند.) دیدید؛ برائت و بیزاری خود را از آنها آشکار کند و زیاد به آنها دشنام بدهید و درباره‌ آنها بد بگویید و “باهتوهم” تا آنها در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت‌های آنها چیزی نیاموزند. بدین وسیله خداوند متعال برای شما اجر و ثواب خواهد نوشت؛ و درجات شما را در آخرت بدینوسیله بالا خواهد برد.

این حدیث به لحاظ سندی صحیح محسوب می‌شود و مورد استناد کثیری از فقهاء عظام امامیه در جواز سب مبدعین قرار گرفته است.[۹]

نکته‌ای که در باب این حدیث وجود دارد لفظ «باهتوهم» در حدیث است که در معنای آن بین فقهاء اختلاف نظر وجود دارد. به همین دلیل در ترجمه حدیث نیز، این لفظ ترجمه نشد. عده‌ای از علما این «باهتوهم» را بدین معنا گرفته‌اند که بدعت‌گزاران در دین را با براهین قاطع آنچنان سرکوب کنید که جرئت اظهار نظر نداشته باشند. (همان معنای که در آیه‌ شریفه‌ «فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ»(البقره:۲۵۸) وجود دارد.) اما عده‌ای دیگر نیز گفته‌اند این معنا از ریشه «بهت» هست. اما اینجا ریشه «باهت» آمده است. ریشه «باهت» به معنی بهتان‌زدن است یعنی حتی طبق این حدیث ما مجاز به تهمت‌زدن به مبدع هستیم.

حال یکی دیگر از مستثنیات بحث اهانت، کفار حربی‌اند که در جنگ و عناد با اسلام هستند. کفار حربی از آنجا که در حال جنگ و دشمنی با اسلام هستند؛ هیچ‌گونه حرمتی نداند و اگر در جنگ با مسلمین اسیر شدند؛ به بردگی و کنیزی گرفته می‌شوند که احکام خاص فقهی برای برده و کنیز وجود دارد و دقیقاً به همین دلیلی که کفار حربی هیچ حرمتی ندارند؛ سب و اهانت به آنها نیز جایز است.

حتی در خود قرآن کریم و سیره أهل البیت(علیهم‌السلام) که نیز دقت بکنیم؛ موارد متعددی را می‌بینیم که نسبت به مخاطب از ادبیات تند و تحقیرآمیزی استفاده شده است. به چند مثال در این زمینه توجه بفرمایید:

۱- مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ‏ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ [۱۰]

۲- وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ‏ الْکَلْبِ‏ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون [۱۱]

۳- وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِهاأُولئِکَ کَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ[۱۲]

۴- أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً[۱۳]

۵- ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون[۱۴]

۶- و من کلام له ع قاله للأشعث بن قیس و هو على منبر الکوفه یخطب، فمضى فی بعض کلامه شی‏ء اعترضه الأشعث فیه، فقال: یا أمیر المؤمنین، هذه علیک لا لک، فخفض علیه السلام إلیه بصره ثم قال:

مَا یُدْرِیکَ مَا عَلَیَّ مِمَّا لِی عَلَیْکَ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ لَعْنَهُ اللَّاعِنِینَ حَائِکٌ ابْنُ حَائِکٍ مُنَافِقٌ ابْنُ کَافِرٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَکَ الْکُفْرُ مَرَّهً وَ الْإِسْلَامُ‏ أُخْرَى فَمَا فَدَاکَ مِنْ وَاحِدَهٍ مِنْهُمَا مَالُکَ وَ لَا حَسَبُکَ وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ السَّیْفَ وَ سَاقَ إِلَیْهِمُ الْحَتْفَ لَحَرِیٌّ أَنْ یَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لَا یَأْمَنَهُ الْأَبْعَد[۱۵]

ترجمه: (امام در مسجد کوفه در سال ۳۸ هجرى سخنرانى مى‏کرد، اشعث بن قیس به یکى از مطالب آن اعتراض کرد و گفت این سخن به زیان شما، نه به سود تو است ، امام نگاه خود را به او دوخت و فرمود) ‏

چه کسى تو را آگاهاند که چه چیزى به سود، یا زیان من است؟ لعنت خدا و لعنت لعنت کنندگان، بر تو باد اى متکبّر متکبّر زاده ، منافق پسر کافر! سوگند به خدا، تو یک بار در زمان کفر و بار دیگر در حکومت اسلام، اسیر شدى ، و مال و خویشاوندى تو، هر دو بار نتوانست به فریادت برسد. آن کس که خویشان خود را به دم شمشیر سپارد ، و مرگ و نابودى را به سوى آنها کشاند، سزاوار است که بستگان او بر وى خشم گیرند و بیگانگان به او اطمینان نداشته باشند.

۷- و من کلام له علیه السلام و قد وقعت مشاجره بینه و بین عثمان فقال المغیره بن الأخنس لعثمان: أنا أکفیکه، فقال علی علیه السلام للمغیره:

یَا ابْنَ‏ اللَّعِینِ‏ الْأَبْتَرِ وَ الشَّجَرَهِ الَّتِی لَا أَصْلَ لَهَا وَ لَا فَرْعَ أَنْتَ تَکْفِینِی فَوَ اللَّهِ مَا أَعَزَّ اللَّهُ مَنْ أَنْتَ نَاصِرُهُ وَ لَا قَامَ مَنْ أَنْتَ مُنْهِضُهُ اخْرُجْ عَنَّا أَبْعَدَ اللَّهُ نَوَاکَ ثُمَّ ابْلُغْ جَهْدَکَ فَلَا أَبْقَى اللَّهُ عَلَیْکَ إِنْ أَبْقَیْت[۱۶]

ترجمه: مشاجره‏‌اى بین امام علیه السّلام و عثمان در گرفت. مغیره پسر اخنس، که یکى از منافقان بود به عثمان گفت من او را کفایت مى‏کنم، امام على علیه السّلام به مغیره فرمود:

اى فرزند لعنت شده دم بریده ، و درخت بى‏شاخ و برگ و ریشه ، تو مرا کفایت می‌‏کنى؟ به خدا سوگند، کسى را که تو یاور باشى، خدایش نیرومند نگرداند و آن کس را که تو دست گیرى، بر جاى نمى‏‌ماند! از نزد ما بیرون رو! خدا خیر را از تو دور سازد، پس هر چه خواهى تلاش کن، خداوند تو را باقى نگذارد، اگر از آنچه مى‏‌توانى، انجام ندهى!

۸- و من کلام له علیه السلام قاله للبرج بن مسهر الطائی و قد قال له بحیث یسمعه «لا حکم إلا للّه»، و کان من الخوارج‏

اسْکُتْ قَبَحَکَ اللَّهُ یَا أَثْرَمُ فَوَاللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحَقُّ فَکُنْتَ فِیهِ ضَئِیلًا شَخْصُکَ خَفِیّاً صَوْتُکَ حَتَّى إِذَا نَعَرَ الْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ الْمَاعِز[۱۷]

ترجمه: شخصی به نام برج بن مسهر طائی در مکانی که آوازش به گوش امیرالمؤمنین (ع) می رسید، ایستاده و شعار معروف خوارج (لا حکم إلا لله) را فریاد زد. حضرتش با شنیدن این سخن، رو به او کرده و فرمود: ای بی‌دندان، خدایت زشت گرداند! ساکت شو! به پروردگار سوگند، هنگامی که حقیقت آشکار بوده و شک و شبهه ای در او راه نداشت، نه اثری از تو مشاهده شده و نه بانگی از تو به گوش می رسید. اکنون که باطل در مقابل حق به ستیز آمده، تو چون شاخ بزی که به سرعت رشد می کند، تلاش در مطرح کردن خویش داری!

۹- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْنَاهُ وَ هُوَ یَقُولُ جَاءَتِ امْرَأَهٌ شَنِیعَهٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ قَدْ قَتَلَ أَبَاهَا وَ أَخَاهَا فَقَالَتْ هَذَا قَاتِلُ الْأَحِبَّهِ فَنَظَرَ إِلَیْهَا فَقَالَ لَهَا یَا سَلْفَعُ یَا جَرِیَّهُ یَا بَذِیَّهُ یَا الَّتِی لَا تَحِیضُ کَمَا تَحِیضُ النِّسَاءُ یَا الَّتِی عَلَى هَنِهَا شَیْ‏ءٌ ….[۱۸]

ترجمه: از امام صادق(ع) نقل شده است که زنی بدچهره خدمت امیرالمومنین(ع) آمد در حالی که ایشان بر منبر خطبه میخواند و امیرالمؤمنین(ع) پدر و برادر این زن را به قتل رسانده بود. زن گفت: این مرد (یعنی امیرالمومنین(ع) قاتل دوستداران و خویشان است. امیرالمؤمنین(ع) به این زن نظری افکند و فرمود: ای زنک جسور! ای زنک بد اخلاق! ای زنی که حیض او مانند سایر زنان نیست! ای کسی که در زیر شکمش چیزی آویخته…

این فقط چند نمونه بود. نمونه‌های فراوان دیگری نیز داریم که ائمه (علیهمالسلام) بعضاً اهانت‌های شدیدتری به مخاطب کرده‌اند که قطعاً “نا سزا” نبوده بلکه “سزاوار” شأن و شخصیت‌شان بوده است.

عبارات «ثَکِلَتْکَ‏ أُمُّک‏» یعنی مادرت به عزایت بنشیند و «وَیْحَک‏» و «یا احمق» نیز فراوان در عبارات ائمه (علیهمالسلام) به چشم می‌خورد.

سب و اهانت و تحقیر مخاطب در سیره أهلالبیت (علیهمالسلام) به کرات تکرار شده است و این تصور غلط و اشتباهی است که گمان کنیم سب و اهانت و تحقیر مخاطب، مطلقاً و تحت هیچ شرایطی و نسبت به هیچ کسی مجاز نیست. 

رژیم صهیونیستی مصداق کافر حربی و اسراییل مصداق دارالحرب

حال اگر به اوضاع کنونی جهان نظری بیفکنیم؛ میبینیم که رژیم غاصب و اشغالگر صهیونیستی دشمن درجه اول اسلام و مسلمین است و این مطلب نص صریح قرآن است که یهود شدیدترین دشمن نسبت به مومنین هستند. «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا…»[۲۰] و تحقیقاً و قطعاً رژیم اشغالگر قدس از مصادیق کفار حربی محسوب میشوند که در ادبیات دینی و فقهی ما حرمتی ندارند. و میتوان به آنها اهانت نیز کرد و بلکه ممکن است این اهانت در شرایطی یک امر راجح و مطلوب نیز باشد که مشمول اجر و ثواب اخروی نیز بشود.

همچنین این رژیم غاصب و ددمنش از مصادیق متجاهر به فسق نیز محسوب میشود؛ چرا که قطعاً کشتن انسانهای بی گناه و مظلوم و قتل عام زنان و کودکان فسق مسلم و قطعی میباشد؛ که این رژیم سفاک ابائی از این امر ندارد و الان قریب ۲۵ روز است که حملات وحشیانهای به نوار غزه دارد انجام میدهد و تا الان بالغ بر ۱۲۰۰ کشته و ۷۰۰۰ مجروح و جانباز به جا گذاشتهاند. قطعاً عاملین همچین جنایت خونبار و ضد بشریتی مستحق هر گونه توهین و اهانت هستند؛ و اهانت همچین جنایت کارانی به هیچ وجه بد و قبیح نیست.

 


[۱] http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=11295

[۲] -http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=10959

[۳] http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=10959

[۴] http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=12118

[۵] http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=4602

[۶] رک. الزحیلی، وهبه مصطفی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، دمشق، دارالفکر، الطبعه الرابعه، ۱۴۱۲ ه، ۱۹۹۲ م، ص ۱۶۹٫ به نقل از رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، مصر، دارالمنار، الطبعه الرابعه، ۱۹۹۲ م، ج ۱۰، ص ۳۱۶؛ همچنین رکابن خلدون، مقدمه، القاهره، المطبعه الامیریه، ۱۲۸۴ ق، ص ۱۶۵

[۷] - همان، ص ۱۷۰٫ به نقل از مراجع مذکور

[۸] الکافی ج۲ ص۳۷۵

[۹] - برای نمونه ر.ک: صراط‌‌ النجاه(آیت الله خویی) ج۱ ص۴۴۷ سوال۱۲۴۵- أسس الحدود و التعزیرات(آیت الله میرزا جواد تبریزی)ص۲۳۴- الدر المنضود فی أحکام الحدود(آیت الله گلپایگانی)؛ ج‌۲، ص: ۱۴۸- مبانی تحریر الوسیله، کتاب الحدود(آیت الله مومن) ص۴۵۰- منهاج الفقاهه(آیت الله روحانی)، ج۲ ص۲۲۸ و …

[۱۰] الجمعه:۵

[۱۱] - الأعراف:۱۷۶

[۱۲] - الأعراف:۱۷۹

[۱۳] - الفرقان:۴۴

[۱۴] - البقره:۷۴

[۱۵] - نهج البلاغه خطبه۱۹

[۱۶] - نهج البلاغه خ۱۳۵

[۱۷] - نهج البلاغه خ۱۸۴

[۱۸] - بصائرالدرجات ج۱ ص۳۵۹

[۱۹] - المائده:۸۲

منبع:فاراقلیط



طبقه بندی: ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

دو شنبه 12 آبان 1393 |

استراتژی «تعقیب متجاوز» امام (ره)، بهترین گزینه برای مقاومت غزه است

 

حماس باید به گونه‌ای عمل کند که رژیم صهیونیستی دیگر جرئت حمله دوباره به غزه را در سر نداشته باشد. اسرائیل باید به خوبی این موضوع را درک کند که شروع کننده جنگ می‌تواند باشد اما اتمام آن دیگر با مقاومت است.

 

به گزارش مصاف، علی اکبر رائفی پور، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد رسانه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری فارس به مسائلی چون علت وجود برخورد دوگانه غرب و تکفیری‌های داعش و دیگر گروههای سلفی- تروریستی در حمایت از اهل سنت در عراق، سوریه و فلسطین و همچنین در ادامه به چرایی حمله زمینی ارتش اسرائیل به باریکه غزه و استراتژی حماس در قبال آتش‌بس پرداخت.

رفتار دو گانه غربی ها با اهل سنت

چرا  مدعیان حمایت از اهل سنت عراق و سوریه، حامی اهل تسنن فلسطین و غزه نیستند؟

رائفی پور: اتفاقاتی که افتاد و حمله اسرائیل به غزه و حمله داعش به عراق حجت را تمام کرد. بر اهل سنت حجت تمام شد که باید بین خود و تکفیری‌ها فاصله بیاندازید. کسی که در غزه کشته می‌شود از اهل تسنن است، شیعه نیست. چگونه است که فردی که در عراق یا سوریه کشته می‌شود از اهل تسنن به حساب می آید اما در غزه اینچنین نیست.

امروز کودکانی که درغزه گلوله خورده و بر روی دست‌ها قرار می‌گیرد احساس هر آدمی را جریحه دار کرده است، افراد یهودی در آمریکا و فرانسه تظاهرات می‌کنند. حتی فردی پلاکاردی دست گرفته بود که می‌گفت: من [از فرقه] ضدخدا هستم ولی مرگ بر اسرائیل. لذا اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.

باید بر روی لفظ «کودک‌کش» تمرکز شود و به عنوان یک کلید واژه در مورد اسرائیل به کار برده شود، چه عربی، چه انگلیسی و فارسی. لفظ کودک‌کش اثرگذار است. بنده نقطه عطف عاشورا را ماجرای حضرت علی اصغر (ع) می‌دانم.


چرا تکفیری‌ها یک گلوله هم در سوریه سمت بلندی‌های [اشغالی] جولان [در سوریه]، منطقه‌ای که در اشغال اسرائیل است شلیک نمی‌کنند؟ در اردن می‌شود با خمپاره 60 اسرائیل را زد و از پایگاه «الزرقاء» که در اردن محل تروریست‌های تکفیری است، حتی یک گلوله هم شلیک نشده است، ولو برای آبروداری هم، کاری نمی‌کنند.

آنها می‌گویند، نه ما. [می‌گویند] باید شیعیان را بکشیم. کشورهای غربی با اینکه فرماندهان تکفیری را زیر نظر دارند ولی از رده های پایین تروریست‌ها، بیم دارند. چرا که از میان فلسطینیان نیز در بین تکفیری‌ها حضور دارند و غرب از اوج‌گیری حس وطن دوستی بین فلسطینیان حاضر در گروههای تکفیری هراس دارند که نکند خطری متوجه اسرائیل کنند. بنابراین تا می‌توانند باید گروههای تکفیری را از مرزهای سرزمین اشغالی دور کنند [برای همین آنان را به عراق کشاندند].

چرایی حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه

رائفی پور: تحلیل ما در این باره 4 مورد است: 1- اسرائیل در جنگ قبلی از گنبد آهنین استفاده کرد و توانست 30 درصد موشک‌های مقاومت را هدف قرار دهد. این بار گنبد آهنین را ارتقا داده و و قابلیت آن را دو برابر کرده است. همچنین قبل از حمله زمینی به غزه، حماس با موشک «کورنت» یک نفربر را مورد هدف قرار داد که پس از آن اسرائیل نفربرها را به موشک «رافائل» مجهز کرده است. پس یک موضوع مهم در این میان، تجهیز نظامی است که برای اسرائیل خیلی مهم است [بنابراین در این جنگ ادوات خود را بروز و بهینه‌سازی و تست می‌کند].

2- پس از بحران سوریه، بین حماس و اضلاع دیگر مقاومت، اختلافاتی [سیاسی درباره سوریه] به وجود آمد، بالاخره برخی از رهبران حماس طور دیگری فکر می‌کردند.

اسرائیل گمان کرد، حالا که اختلاف نظری میان برخی از اعضای حماس با ایران و حزب‌الله پیش آمده است، این‌ها دیگر حماس را تجهیز و تسلیح نمی‌کنند و حماس سلاحی برای مقابله با ارتش اسرائیل ندارد. ارتش صهیونیستی فکر این را نمی‌کرد که حماس و دیگر گروههای مقاومت به این صورت ایستادگی کنند. در این‌جا اوج اخلاق‌مداری ایران بود که در سایه برخی اختلافات نظرها نیز، تسلیح مقاومت فلسطین را فراموش نکرد.

3- بحث دولت وحدت ملی فلسطین در کرانه باختری و غزه پیش آمده است [که رژیم صهیونیستی بشدت مخالف آن است]. غربی‌ها به دنبال دو دولت هستند. احزاب چپ اسرائیل از ایده دو دولت حمایت می‌کنند. اما احزاب راست گرا و حزب لیکود و دولت اسرائیل شدید این موضوع را رد کرده و ایجاد دولت وحدت ملی را باعث توقف مذاکرات ذکر می‌کنند.

زیپی لیونی [وزیر دادگستری و چپ گرا] در کنفرانس «هرتزالیا» که یک ماه پیش برگزار شد، به احزاب راست‌گرا چنین گفت: ما می‌خواهیم یک نظام دموکرات باقی بمانیم، چرا به این صورت عمل می‌کنید؟. این سخنان نشان می دهد که درون اسرائیل اختلافات جدی در این مورد وجود دارد. در حال حاضر فشار سنگینی از سوی همه طرف‌ها بر روی دولت اسرائیل برای قبول دولت وحدت ملی فلسطین و تشکیل دولت فلسطین وجود دارد.

پیش از این اسرائیل به واسطه‌های غربی و عربی می‌گفت: ما در فلسطین با یک طرف رو به رو نیستیم [یعنی حماس در غزه و فتح در کرانه باختری]. دو دستگی وجود دارد و ما با دو جریان کاملا مخالف رو به رو هستیم و باید ما طرف حساب خودمان را بشناسیم. [اما] حالا که [گروه‌های فلسطینی متحد شدند] و دولت واحد [وحدت ملی] ایجاد شده است، این [مسئله] بسیار به زیان اسرائیل دارد تمام می‌شود. 

حالا باید پشت میزی بنشینند که یک سوی این میز چه کسی نشسته است؟ حماس؛ حماسی که محور مقاومت است و اسلحه دارد. این برای اسرائیل بسیار سنگین است. از سوی دیگر دولت‌های غربی که حامی اسرائیل هستند [برای فشار بر اسرائیل جهت تحقق سازش] از این دولت وحدت ملی حمایت می‌کنند و نتانیاهو بارها به کشورهای غربی گفته است که بازی نخورید.

بحث اصلی دیگر در این رابطه، این است که با تشکیل دولت وحدت ملی، نقش حاشیه‌ای حماس که با حکومت‌داری به وجود آمده بود از بین می‌رود. اگر حماس از نقش  فرسایشی حکومت داری‌اش فاصله بگیرد، نقش مقاومتی آن بیشتر می‌شود که خطر بعدی برای اسرائیل است، به عنوان مثال، حزب‌الله لبنان اگر مدام در امر حکومت‌داری وارد شود و نخست‌وزیر عوض کند یا مسائل دیگر، به مشکل بر می‌خورد، حزب‌الله می‌خواهد نقش مقاومتی را همچنان حفظ کند.

موضوع بعد اینکه [از نظر اسرائیل] اگر حماس قرار است باشد، باید ضعیف ضعیف باشد، اسرائیل نمی‌خواهد حماس از بین برود بلکه در صدد تضعیف حماس است، فرمانده ارتش اسرائیل در شمال، می‌گوید که اگر بتوانیم با حماس وارد مذاکره شویم، هیچ کس دیگری نمی‌تواند بهتر از حماس مانع موشک اندازی گروههای کوچک فلسطینی در غزه شود.

موضوع بعدی اینکه [به دلیل کارشکنی‌ها و توطئه‌ها جهت تشدید فشار،] حماس ماهها بود حقوق کارمندان در غزه را نداده بود و نارضایتی داشت شکل می‌گرفت. با این دلایلی که ذکر شد اگر شما [به جای اسرائیل] بودید، به غزه حمله نمی‌کردید؟


این‌ها می‌گفتند که سه الی چهار روزه کار را تمام می‌کنیم، اما در محاسبات خود فکر این را نکرده بودند که در اوج اخم‌های سیاسی بین حماس و دیگر کشورهای محور مقاومت، حماس باز هم تسلیح شود. حماس در این جنگ از پهباد و موشک‌های جدید استفاده کرده است و این برای اسرائیل بسیار عجیب بود.


حماس و آتش بس

اگر حماس آتش‌بس طرح [تعدیل‌نشده] مصری را بپذیرد، اشتباه کرده است، حداقل اینکه هرچه دیرتر بپذیرد بهتر است. در طول جنگ تحمیلی 8 ساله، هرجا ما عقب نشینی کردیم، آن‌ها جلو آمدند، چند روز بعد از قطعنامه 598 فکر می‌کردند چون ایران ضعیف شده قطعنامه را پذیرفته است بنابراین، عملیات «فروغ جاویدان» را شروع کردند.

اگر وضع بخواهد به هیمن صورت باشد که هر دوسال به دو سال اسرائیل هر موقع خواست حمله کند که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. امام خمینی (ره) در جنگ تحمیلی استراتژی تعقیب متجاوز را بیان کردند، یعنی اگر شما شروع کننده باشید، این ما هستیم که تمام می‌کنیم، به دنبال شما می‌آییم و تعقیبتان می‌کنیم. اسرائیل باید به این نتیجه برسد که شروع حمله با اوست اما اتمام آن دیگر با او نیست.

در آخر اینکه اسرائیل شدیدا تحت فشار است، واقعا گیر کرده است، هم می‌خواهد زود این جنگ تمام شود و هم اینکه شروط حماس را نپذیرد و لا اقل آبرومندانه جنگ را تمام کند.

منبع: فارس



طبقه بندی: صهیونیزم ولایت فقیه  

یک شنبه 27 مهر 1393 |

روز به‌روز آمادگی‌ها و ذخایر قدرت را در غزه افزایش دهید/باید کاری‌کرد رژیم‌صهیونیستی از طرف ساحل غرب

 حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنج‌شنبه) در دیدار آقای رمضان عبد الله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه، با اظهار خرسندی فراوان از پیروزی غزه‌ی مقاوم در جنگ ۵۱ روزه و اظهار عجز رژیم صهیونیستی در برابر مردمی محاصره شده، این پیروزی بزرگ را مصداق «وعده نصرت الهی» و بشارت دهنده تحقق پیروزی‌های بزرگ‌تر خواندند و تأکید کردند: جمهوری اسلامی و مردم ایران به پیروزی و ایستادگی شما افتخار کردند و امیدواریم سلسله پیروزیهای مقاومت تا پیروزی نهایی ادامه یابد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای، جنگ ۵۱ روزه و مقاومت منطقه‌ی کوچک غزه با جمعیت و امکانات محدود در مقابل یک رژیم بی‌رحم و نیروی نظامی مجهز به انواع امکانات و پشتیبانی را، یک مسئله مهم و حیرت آور خواندند و افزودند: طبق محاسبات و تحلیلهای عادی، رژیم صهیونیستی می‌بایست با برخورداری از چنین امکاناتی در همان چند روز اول کار را تمام می‌کرد اما در نهایت، هم در دستیابی به اهداف خود اظهار عجز کرد و هم تسلیم شروط مقاومت شد.

رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به وعده‌های الهی برای یاری مجاهدان، افزودند: همراهی شگفت انگیز مردم با مقاومت و خسته نشدن از بمباران بی‌وقفه دشمن و کشتار بی‌رحمانه بیش از ۲ هزار نفر از جمله تعداد زیادی از زنان و کودکان، چیزی جز لطف و کمک الهی نبود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: تحقق وعده الهی در این صحنه نشان می‌دهد که این وعده‌ها در صحنه‌ای وسیع‌تر نیز محقق خواهد شد و اراده الهی بر این تعلق گرفته است که مسئله فلسطین را به دست شما به نتیجه برساند.

759308 347 روز به‌روز آمادگی‌ها و ذخایر قدرت را در غزه افزایش دهید/باید کاری‌کرد رژیم‌صهیونیستی از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند

ایشان در ادامه، لزوم مراقبت در مقابل توطئه‌های پیچیده دشمن علیه مقاومت را مورد اشاره قرار دادند و از همین زاویه، بر دو راهبرد مهم تأکید کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به بعید نبودن احتمال تکرار تجاوزات رژیم صهیونیستی، خاطرنشان کردند: جریان مقاومت باید روز بروز بر آمادگی‌های خود بیفزاید و ذخایر قدرت را در داخل غزه افزایش دهد.

رهبر انقلاب اسلامی در بیان راهبرد دوم، برنامه‌ریزی برای همراه شدن بخش ساحل غربی فلسطین در رویارویی با رژیم اشغالگر را یک پروژه اساسی برشمردند و تأکید کردند: جنگ با رژیم صهیونیستی، یک جنگِ سرنوشت است که باید تکلیف را نهایی کند و باید کاری کرد که دشمن همان نگرانیهایی را که از ناحیه غزه دارد، از طرف ساحل غربی نیز احساس کند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پایان، شرایط منطقه را بسیار پیچیده خواندند و افزودند: البته چشم انداز تحولات، چشم انداز روشن و خوبی است و امیدواریم خداوند متعال همه ما را به آنچه که صلاح امت اسلامی و فلسطین و خنثی کننده توطئه‌های دشمن است، راهنمایی کند.

در این دیدار، آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین نیز ضمن ابراز خرسندی از سلامتی رهبر معظم انقلاب گفت: همه‌ی برادران مقاومت و جهاد اسلامی، برای سلامتی و عافیت جنابعالی در هر نماز دعا کردند و امیدواریم روزی را شاهد باشیم که همراه با شما نماز را در مسجدالاقصی بخوانیم.

وی با بیان گزارشی از جنگ ۵۱ روزه و تبریک این پیروزی عزت آفرین به رهبر معظم انقلاب، گفت: یقیناً این پیروزی در سایه‌ی حمایت‌های جمهوری اسلامی حاصل شد و اگر کمک‌های موثر و راهبردی ایران نبود، امکان مقاومت و پیروزی در غزه فراهم نمی‌شد.

759309 410 روز به‌روز آمادگی‌ها و ذخایر قدرت را در غزه افزایش دهید/باید کاری‌کرد رژیم‌صهیونیستی از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند

رمضان عبدالله افزود: پیروزی مقاومت در غزه، در حقیقت پیروزی ملت فلسطین است و برغم صدمات شدید مردم در این جنگ نابرابر، همراهی، صبر و مقاومت آنان، مثال‌زدنی است.

آقای رمضان عبدالله همچنین بیانات رهبر معظم انقلاب در جریان نبرد ۵۱ روزه و تأکید بر ضرورت تسلیح کرانه باختری برای مقابله با جنگ افروزیهای رژیم صهیونیستی را موضوعی راهبردی و راه حلی مؤثر خواند که موجب تقویت روحیه و توان مضاعف مجاهدان شده است.

دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به وعده برخی کشورها برای بازسازی غزه نیز گفت: ما به این وعده‌ها امید چندانی نداریم و برای جبران خسارات ناشی از تهاجم رژیم صهیونیستی امیدمان فقط به خداست



طبقه بندی: بسیج ولایت فقیه اخبار  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

جمعه 25 مهر 1393 |

انقلاب اسلامی؛ تحقق وعده‌ی الهی

 انقلاب اسلامی؛ تحقق وعده‌ی الهی                  

 زمانی می‌توان به عمق تعبیر مقام معظم رهبری درباره‌ی انقلاب اسلامی پی برد که شرایط تاریخی وقوع انقلاب اسلامی را مد نظر قرار دهیم. در واقع انقلاب اسلامی را از آن جهت می‌توان از مصادیق وعده‌ی الهی دانست که رژیمی تا دندان مسلح را که از حمایت قدرت‌های جهان نیز برخوردار بود ساقط نمود.

 

مسلمانان صدر اسلام و تحقق وعده‌ی الهی اخیراً مقام معظم رهبری در بیانات خود در جمع مسئولان و كاركنان حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح، انقلاب اسلامی را تحقق وعده‌ی الهی دانستند و خاطر نشان كردند: «همان ‌گونه كه پیروزی انقلاب اسلامی در شرایط ناباورانه‌ی سال 57 مصداق تحقق وعده‌ی الهی بود، ادامه‌ی انقلاب اسلامی و توانمندی و قدرتمندی و پیشرفت افزایش‌ یابنده‌ی آن نیز، به ‌رغم همه‌ی تندبادها و فشارهای سنگین و دشمنی عمیق دنیای استكبار، مصداق عملی‌ شدن وعده‌ی الهی است.» در این راستا، نوشتار حاضر به بررسی این موضع می‌پردازد كه بر چه اساس می‌توان انقلاب اسلامی را نمونه‌ی تحقق وعده‌ی الهی دانست؟ بر این اساس، با مروری بر یكی از مصادیق وعده‌ی الهی در صدر اسلام، به بررسی انقلاب اسلامی می‌پردازیم.
 
 خداوند در بسیاری از آیات قرآن كریم، از همان آغاز، به مسئله‌ی وعده‌ی الهی و تحقق آن اشاره كرده و به مؤمنان واقعی بشارت داده است كه خداترس باشید و از فرمان خداوند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) اطاعت كنید كه وعده‌ی خداوند تخلف‌ناپذیر است. از بسیاری از آیات قرآن چنین برمی‌آید كه سنت الهی بر این مبنا استوار بوده است كه همواره به كسانی كه خالصانه در راه خداوند قدم برداشته‌اند و در راه او و برای اجرای فرمان خداوند تلاش كرده‌اند، كمك و مساعدت از سوی خدا تحقق می‌یافت؛ آن‌چنان كه خداوند در سوره‌ی محمّد و در آیه‌ی هفتم این سوره می‌فرماید: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إن تَّنصُرُوا اللهَ یَنصُركُم وَ یُثَبِّت اقدامَكُم»: ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، اگر خداوند را یاری كنید، خداوند نیز شما را یاری می‌كند و گام‌هایتان را استوار می‌گرداند.[1]
 
خداوند به مسلمانان راستین و درستكار خود، كه صادقانه در راه او قدم برمی‌دارند، علاوه بر بهشت، كه در جهان آخرت تحقق می‌یابد، در همین جهان نیز پاداش‌های خود را وعده داده است. این موضوع را بهترین شكل می‌توان در آیه‌ی 51 سوره‌ی غافر دید: «إنَّا لنَصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الحَیاةِ الدّنیا»: ما فرستادگان خود و كسانی را كه ایمان آورده‌اند در زندگی دنیا حتماً یاری می‌كنیم.[2]
 
 در این چارچوب، اگر بخواهیم به یكی از بارزترین وقایع صدر اسلام به عنوان نمونه‌ی بسیار مهمی كه در آن وعده‌های الهی در اعلی درجه‌ی خود تحقق یافت اشاره كنیم، می‌توانیم از جنگ بدر نام ببریم كه در سوره‌ی انفال نیز به آن اشاره شده است.
 
جنگ بدر، كه در دوازدهم رمضان سال دوم هجرت رخ داد، اولین جنگ پیامبر علیه كفار مكه بود. در این زمان، از یك سو، یكی از كاروان‌های تجاری قریشیان مكه در حال عبور از اطراف مدینه بود و از طرفی دیگر، لشكر نظامی قریشیان نیز عازم جنگ علیه مسلمانان بودند.
 
[3] پیامبر (صلی الله علیه و آله)، پس از مطلع شدن از این وقایع، شورای نظامی تشكیل داد و نتیجه این شد كه مسلمانان به جنگ با نیروی نظامی مشركان بپردازند كه از نظر تعداد، سه برابر مسلمانان و نیز با وسایل بسیار مجهزتری بودند.
 
در آغاز این جنگ، برخی از مسلمانان، كه البته تعداد آن‌ها انگشت‌شمار بود، از جنگیدن واهمه داشتند و به فكر حمله به كاروان تجاری كفار و به دست آوردن غنایم جنگی بودند.[4] در این جنگ، یكی از مهم‌ترین وعده‌های خداوند باریدن باران بود كه باعث شد مسلمانان استوارتر بر روی شن‌های بیابان قدم بگذارند و نیز شرایطی به وجود آمد كه طی آن، مسلمانان توانستند شب قبل از نبرد را با آسودگی بخوابند. همچنین كوچك نشان دادن سپاه دشمن در چشم مسلمانان و بزرگ نشان دادن سپاه مسلمانان در نزد كفار و فرستادن بیش از هزار فرشته برای كمك در جنگ از دیگر امدادهای خداوند به مسلمانان در این جنگ بود.[5] 
 
برای بیان دقیق این مسئله، رجوع می‌كنیم به سوره‌ی انفال و آیات نه تا چهارده این سوره را به عنوان مهم‌ترین سند تحقق وعده‌های الهی بیان می‌كنیم‌:
 
 «به خاطر بیاورید زمانی را كه از شدت ناراحتی در میدان بدر از پروردگارتان تقاضای كمك كردید و او تقاضای شما را پذیرفت و گفت: من شما را با یك‌‌هزار از فرشتگان، كه پشت سر هم فرود می‌آیند، یاری می‌كنم؛ ولی خداوند این را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد، وگرنه پیروزی جز از طرف خدا نیست. خداوند توانا و حكیم است. به یاد بیاورید هنگامی را كه خواب سبكی كه مایه‌ی آرامش از ناحیه‌ی خدا بود شما را فراگرفت و آبی از آسمان برای شما فروفرستاد تا با آن شما را پاك و پلیدی شیطان را از شما دور سازد و دل‌های شما را محكم و گام‌ها را با آن ثابت دارد. به خاطر بیاورید موقعی را كه پروردگارتان به فرشتگانی وحی كرد كه من با شما هستم، كسانی را كه ایمان آورده‌اند ثابت‌قدم بدارید. به زودی در دل‌های كافران ترس و وحشت می‌افكنم...»[6]
 
به جز مثال ذكرشده، در قرآن موارد بسیاری از تحقق وعده‌ی الهی را می‌توان مشاهده كرد. 
 
وعده‌ی الهی و پیروزی ملت ایران
 
 با نگاهی گذرا به روند حكومت‌های بعد از دوران حضور ائمه‌ی معصوم (علیهم السلام) در جهان اسلام، باید پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران را حركتی نو در جهان اسلام برای بازگشت به دوران عظمت اسلام و شكل‌گیری جریانی دانست كه به تدریج موجب بیداری و هوشیاری دیگر كشورها و ملت‌های مسلمان منطقه شد. همان طور كه پیروزی‌های مسلمانان و نیز گسترش اسلام و نمونه‌ی بارز آن، جنگ بدر را می‌بایست به عنوان تحقق وعده‌ی الهی برای مسلمانان دانست. رهبر معظم انقلاب، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران در آن شرایط سخت و با آن مقدار مخالفت‌های بی‌شائبه را به عنوان تحقق وعده‌ی الهی دانستند و نیز پیروزی را برای صابرین و مسلمانانی كه با توكل به خداوند در مقابل ظلم مقاومت كردند و در نهایت توانستند با دست خالی و كمترین پشتیبانی بر حكومت مستبد پهلوی پیروز شوند نمونه‌ای از تحقق وعده‌ی الهی دانستند.
 
رضاشاه، به عنوان مؤسس سلسله‌ی پهلوی، در شرایطی روی كار آمد كه در آغاز از حمایت انگلیس برخوردار بود و پس از اینكه توانست با زور و قلدری به عنوان شاهنشاه ایران به حكومت برسد، از همان آغاز حركت‌های ضدمذهبی خود را با قدرت تمام شروع كرد و با تمام مخالفت‌ها به شدت برخورد می‌كرد.[7] این نحوه‌ی حكومت از سوی رضاشاه در ادامه و بعد از وی، به وسیله‌ی جانشین و پسرش، محمدرضاشاه، نیز ادامه یافت.
 
 ایشان وقوع انقلاب اسلامی را در آن شرایط كه قدرت‌های استكباری و دشمنان اسلام با تمام قوا از حكومت پهلوی حمایت می‌كردند و تمام توان خود را برای ادامه‌ی حكومت شاهنشاهی به كار می‌بستند نمونه‌ای از تحقق وعده‌ی الهی و پیروزی اسلام بر كفار دانستند. زمانی می‌توان عمق این سخن را دریافت كه شرایط تاریخی وقوع انقلاب اسلامی را حس نماییم یا حداقل نسبت به آن آگاهی حداقلی پیدا كنیم. آن گاه می‌توان به این سخن پاسخ داد كه چرا رهبر انقلاب از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان وعده‌ی الهی یاد نمودند. در واقع انقلاب اسلامی را از آن جهت می‌توان از مصادیق وعده‌ی الهی دانست كه رژیمی تا دندان مسلح را، كه از حمایت قدرت‌های جهان نیز برخوردار بود، ساقط نمود.
 
اگرچه محمدرضاشاه در دهه‌ی اول حكومتش، یعنی دهه‌ی 1320، از قدرت زیادی برخوردار نبود، ولی پس از كودتای 28 مرداد 1332 و عزل دكتر مصدق از نخست‌وزیری، در كوتاه‌ترین مدت ممكن توانست تمام قدرت را در دست بگیرد و استبداد واقعی را پایه‌ریزی كند.[8] محمدرضاشاه تا آنجا پیش رفت كه از دهه‌ی 1340 به بعد تسلط خود را بر مجلس نیز كامل نمود و تلاش كرد با تصویب طرح‌ها و قانون‌هایی، از طرفی كشور را هر چه بیشتر به سمت غربی شدن و دور كردن اسلام از فضای اجتماعی و سیاسی كشور پیش ببرد و از طرفی دیگر، با امتیازدهی به ابرقدرت‌ها و در رأس آن‌ها آمریكا، شرایط بقای خود را مستحكم كند.[9]
 
و این گونه بود كه آغاز مخالفت‌های مردمی علیه شاه، كه هم‌زمان بود با تصویب قانون كاپیتولاسیون، از اوایل دهه‌ی 40 شروع شد و سرانجام به دستگیری و تبعید حضرت امام (رحمت الله علیه) به تركیه و دوری چهارده‌ساله‌ی ایشان از ایران انجامید. البته ناگفته نماند كه محمدرضاشاه بعد از كودتای 28 مرداد 1332 تلاش خود را برای تمركز قدرت در مركز و نیز سركوب مخالفان خود شروع كرده بود. از همین رو، در سال 1336 با كمك سازمان اطلاعات آمریكا (اف‌بی‌آی) و نیز سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) توانست سازمان ساواك را تشكیل دهد كه از آن زمان به بعد این سازمان به سركوب شدید و جنایت‌های زیادی دست زد.[10] بدین ترتیب، ساواك از اركان قدرت‌طلبی محمدرضاشاه شد؛ سازمانی كه آمده بود تا فزون‌خواهی محمدرضاشاه را، به مثابه‌ی یك دیكتاتور، برای همیشه تثبیت كند.
 
دهه‌ی 40 و چند سال اول دهه‌ی 50 دوران یكه‌تازی شاه و تسلط بی‌چون‌وچرای وی بر حكومت و در واقع دوران خفقان و سركوب شدید بود. از اواخر دهه‌ی 40، به دلیل گران شدن نفت، ثروت زیادی به دربار سلطنتی سرازیر شده بود كه بخش زیادی از این ثروت انبوه در راستای اهداف آمریكا و دیگر كشورهای مستبد غربی قرار می‌گرفت. شاه با خرید سلاح و تجهیزات نظامی تلاش می‌نمود تا حیات خاندان خود را تضمین كند و خود را به عنوان قدرت اول و بنا به تئوری نیكسون، ژاندارم منطقه معرفی نماید.
 
اگرچه در همین سال‌ها سازمان‌هایی از جمله سازمان‌های چریكی فداییان خلق به مبارزه‌ی مسلحانه بر ضد رژیم شاه پرداختند، ولی نیروهای ساواك تمام این جریانات را در اواخر دهه‌ی 40 سركوب، قتل‌ عام یا زندانی كرد.[11] با این حال، تنها جریانی كه توانست به تدریج مخالفت خود را گسترده كند و رویارویی‌های آن نیز در قالب تظاهرات و در واقع با كمترین امكانات صورت می‌گرفت، جریانی بود كه به وسیله‌ی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) از عراق و در سال‌های نزدیك به انقلاب، از فرانسه رهبری می‌شد. برای این جریان، تنها نور امید مردم برای رهایی از استبداد شاهنشاهی، وجود حضرت امام (رحمت الله علیه) و رهنمودهای وی و نیز یاران نزدیك ایشان بود كه در مسیر پیروزی انقلاب با تمام توان تلاش می‌كردند.
 
به ظاهر كار برای مبارزه هر روز سخت‌تر می‌شد. در سال 1353 محمدرضاشاه با انحلال دو حزب «ایران نوین» و «مردم» نشان داد كه حتی استبداد بر اساس دو حزب را نیز برنمی‌تابد. او با تشكیل حزب «رستاخیز» رسماً حكومت تك‌حزبی برقرار كرد و صراحتاً اعلام كرد كه هر كس می‌خواهد در ایران بماند باید به حزب «رستاخیز» بپیوندد یا اینكه از ایران برود. بدین وسیله استبدادی از نوع استالینی در ایران به وجود آورد.[12]
 
با این حال، از آبان سال 56 مخالفت‌ها با رژیم شاهنشاهی از حالت پشت‌پرده به خیابان‌ها كشیده شد و اوج آن نیز از 17 دی‌ماه همان سال اتفاق افتاد كه روزنامه‌ی اطلاعات طی چاپ مقاله‌ای با عنوان «ارتجاع سیاه» (كه منظور از آن روحانیت بود) به روحانیت حمله كرد و این امر موجب تظاهرات و مخالفت بسیاری از مردم گردید. در مجموع در این مدت كوتاه، یعنی از دی‌ماه 56 تا بهمن 57، فشار رژیم شاهنشاهی بر مردم به بیشترین حد ممكن رسید و رژیم، حركت‌های مردمی را به شدت هر چه تمام‌تر سركوب می‌كرد.
 
در این راستا، می‌توان به 17 شهریور سال 57 یا همان جمعه‌ی سیاه اشاره كرد كه در آن روز رژیم شاهنشاهی چند صد نفر از مردم بی‌دفاع را قتل عام كرد.[13] با وجود سازمان‌های نظامی و اطلاعاتی، كه شاه را در سركوب مردم یاری می‌دادند، كمتر كسی می‌توانست پیش‌بینی كند كه مردم ایران بتوانند با كمترین امكانات و در بدترین شرایط، رژیم شاهنشاهی پهلوی را براندازند. با این حال، با رهبری حضرت امام (رحمت الله علیه) و تظاهرات میلیونی مردم و به همراه آن، اعتصابات گسترده‌، مردم ایران توانستند در 22 بهمن همان سال، رژیم شاهنشاهی پهلوی را ساقط كنند و در كمتر از دو ماه، در یك رفراندوم عمومی، با رأی 98درصدی خود، نظام جمهوری اسلامی را تأسیس نمایند.
 
به نظر می‌رسد با نگاهی گذرا به حوادث ده سال پایانی رژیم پهلوی، وقوع انقلاب اسلامی تحقق وعده‌ی الهی بوده است و همان طور كه رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای فرموده‌اند، این تحقق وعده‌ی الهی كمترین پاداش برای مسلمانان واقعی و پیروان راه حق بوده است.(*)
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]آیت‌الله محمد هاری معرفت، جلوه‌های امداد الهی در سوره‌ی انفال، ترجمه‌ی میرزا علیزاده، نشریه‌ی علوم معارف قرآنی، 1387، ص 3.
 
[2]مهمان، ص 4.
 
[3]جعفر سبحانی، امدادهای غیبی در غزوه‌ی بدر، مكتب اسلام، سال 28، ش 2، ص 6.
 
[4]همان، ص 7.
 
[5]همان، ص 9.
 
[6]سوره انفال، آیات 9 تا 14
 
[7]استفان كرونین، رضاشاه و شكل‌گیری ایران نوین، ترجمه‌ی مرتضی ثاقب‌فر، تهران، انتشارات نیل ، 1383، ص 136.
 
[8]جواد منصوری، سیر تكوینی انقلاب اسلامی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1379، ص 140.
 
[9]عباسعلی عمید زنجانی ، انقلاب اسلامی ایران ، تهران ، دفتر نشر معارف ، 1381 ، ص 139
 
[10]جواد منصوری ، سیر تكوینی انقلاب اسلامی ، تهران ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، 1379 ، ص 142
 
[11]همان ، ص251
 
[12]جواد منصوری، سیر تكوینی انقلاب اسلامی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1379، ص 293.
 
[13]همان، ص 320.
 
علی‌اكبر نودهی 

www.irdc.ir
منبع:مصاف


طبقه بندی: بسیج ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

جمعه 25 مهر 1393 |

تحلیل سخنان سردار قاسم سلیمانی

 به گزارش مصاف به نقل از فارس، قاسم سلیمانی مشهورترین و بدون اغراق محبوب‌ترین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به عنوان الگویی برای جوانان مسلمان شناخته می‌شود.

نوشتن درباره او که اواسط شهریور 1379 از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان دومین فرمانده نیروی قدس منصوب و در سال 1390 با ارتقاء درجه، چهاردهمین سرلشکر انقلاب شد، او که قدرت را می‌فهمد، حریفان را به خوبی می‌شناسد، اهل ریسک کردن است و بر خلاف برخی، کمتر با استخاره تصمیم می‌گیرد، سخت است.

شاید برای مخاطب، خواندن اینکه گاردین می‌گوید «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی باهوش می‌دانند» ‌یا نگاه موسسه پژوهش‌های راهبردی «آمریکن اینترپرایز» که گفته است: «ژنرال سلیمانی یک عملگراست و در رویارویی با مشکلات تاکتیکی توانایی رهبری خود را ثابت کرده است»، تکراری باشد.

همچنین بازخوانی تاکتیک‌های مؤثر و موفق سردار سلیمانی در پیروزی مقاومت اسلامی و در جنگ 33 روزه لبنان (حرب تموز) و 22 روزه و 8 روزه فلسطین یا تدابیر راهبردی‌اش در پرونده سیاسی عراق و افغانستان نیاز به طرح مقدمات فراوانی دارد و جایش در رسانه‌های تخصصی است و به نظر نمی‌رسد در حوصله مخاطب باشد.

شاید بیش از همه مطالبی که پیش‌تر در رسانه‌ها منتشر شده، ‌برای مخاطب جذاب است که بداند اختلافات فرمانده نیروی قدس با محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور سابق از کجا نشأت گرفت و چگونه قوام یافت و سرانجامش چه شد.

یا این که چرا «جلال طالبانی» در دیدار محمود احمدی‌نژاد، اول با «حاج قاسم» سلام و احوالپرسی کرد.

یا این که وقتی فرمانده سپاه قدس در بغداد با «طالبانی» گفت‌وگو می‌کرد و اوباما تماس تلفنی گرفت، او در پاسخ شوخ طبعی «مام جلال» خطاب به «اوباما» چه گفت.

مردمی که امروز به رسانه‌‌های مختلف «فیلتر شده و فیلتر نشده» و «پارازیت‌دار و پارازیت‌ندار» دسترسی دارند، برای‌شان مهم است بدانند رابطه «حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس» با «بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه» از روز اول بحران اجتماعی و بعدتر، آغاز جنگ داخلی تا امروز که سوریه توانسته است سایه تهاجم خارجی را پس بزند، چگونه است؟

مخاطب ایرانی می‌خواهد بداند «او» چگونه این قدر راحت به عراق، سوریه و لبنان و روسیه و ترکیه و چین و افغانستان و سایر نقاط جهان سفر می‌کند.

مردم می‌خواهند بدانند چقدر فاصله از آخرین خداحافظی «حاج قاسم» و «حاج رضوان» گذشت و او چگونه خبر شهادت «عماد مغنیه» دوست و فرمانده عملیاتی‌اش را شنید.

مردم می‌خواهند بدانند فرمانده سابق لشکر 41 ثارالله چگونه برای تشییع پیکر مادرش خود را به ایران رساند.

البته اینکه چرا حاج قاسم بیش از «سردار احمد وحیدی» (فرمانده سابق نیروی قدس سپاه) در افکار عمومی مطرح است را باید در گسترش رسانه‌های داخلی و البته تبلیغات خارجی جست‌وجو کرد.

ایرانی که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 خورشیدی به یک قدرت بانفوذ و مؤثر منطقه‌ای تبدیل شده بود، باعث برانگیخته شدن خیلی‌هایی شد که پیشتر در خاورمیانه برای خود جایگاهی متصور بودند.

از سوی دیگر پیروزی «جنبش مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان» در جنگ تموز (33 روزه) بر رژیم صهیونیستی نه تنها تل‌آویو را شوکه کرد که آمریکایی‌های سرمست را از فتح افغانستان و درگیر در عراق را که خواب «زایش خاورمیانه جدید» دیده بودند را نیز بهت‌زده کرد.

آمریکایی‌ها که پیشتر طعم تدبیر «سلیمانی» را در عراق چشیده بودند و نتوانسته بودند در عرصه سیاسی دستاورد چندانی داشته باشند، پیش و بیش از سایرین درباره حاج قاسم به تحقیق پرداختند و سعی کردند با ترساندن اعراب، او را «مبدع هلال شیعی» بدانند.

اما این پیروزی در جنگ 33 روزه بود که نام «قائد فیلق القدس الایرانی العمید قاسم سلیمانی» را به صورت وسیعی در رسانه‌های جهانی مطرح کرد.

از سوی دیگر آمریکایی‌ها که هر روز وضعیت بحرانی‌تری در عراق پیدا می‌کردند، حملات تبلیغاتی خود را علیه فرمانده سپاه قدس ایران شدت بخشیدند و ناخواسته او را به چهره اول صحنه زورآزمایی خاورمیانه تبدیل کردند.

از آسیای میانه و افغانستان و پاکستان تا مدیترانه، جنوب شبه جزیره عربستان و شمال آفریقا، هر جا که آنها نتیجه نمی‌گرفتند، این فرمانده کرمانی را که حالا به او «اللواء الایرانی» می‌گفتند، مسئول می‌دانستند. آنها کار را به جایی رساندند که برخی از فرماندهان نظامی‌شان، خواستار ترور او شدند. با آغاز موج تغییرات در جهان عرب و شمال آفریقا این موجه رسانه‌ای شدت بیشتر یافت به طوری که رسانه‌های مصری گردشگران ایرانی را نیروهای قاسم سلیمانی خواندند و با بالا گرفتن بحران سوریه، او را فرمانده اصلی ارتش سوریه اعلام کردند.

طبیعی است که گزارش‌ها و حملات رسانه‌ای آنها علیه نیروی قدس و فرمانده آن در داخل کشور بازتاب می‌یابد و به همین دلیل او با وجود «کم گویی» و «دوری‌اش از مواجهه با رسانه‌ها» بیش از سایر فرماندهان ارشد سپاه مشهور شود.

مصاف

به ادامه ی مطلب مراجعه کنید

 




ادامه مطلب

طبقه بندی: بسیج ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

جمعه 25 مهر 1393 |

غدیر در کلام مقام معظم رهبری

 مجموعه حاضر گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللَّه خامنه ای (مدظلّه العالی) پیرامون ابعاد مختلف عید سعید غدیر است که میتواند به توسعه و تعمیق معرفت نسبت به عید اللَّه اکبر بینجامد.

غدیر، عیدی حقیقی

مسأله غدیر؛ یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا وسبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یک قضیه ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همه مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و می‌تواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد.

عیدغدیر، حقیقتا برای مردم عید است؛ چون به یاد آورنده یک امر حساس و مهم است. امروز گرفتاری‌های عمده ملت‌ها دردنیا، گرفتاری ناشی از مدیران و دست‌های گرداننده جامعه است. آنها فاسدند که فساد در دولت ها، ریشه همه ارزش‌ها واصالت‌ها را می‌کند و از بین می‌برد. آنها فاسدند که ملت ها، ذلیل و برده و نوکر صفت بار می‌آیند. آنها فاسدند که قدرت‌های شیطانی، برملت هایشان تسلط پیدا می‌کنند. آنها فاسدند و بی بند و بارند که در متن جوامع شان، ایمان به کلی رخت برمی بندد.

امروز، این بلای عمومی جوامع غربی است؛ بلای بی ایمانی و سردرگمی و عدم تکیه روحی به یک نقطه مطمئن و بقیه انواع فساد هایی که در دنیا هست چیز خیلی خطرناک و بلای بزرگی است و همین نقطه، جوامعی را که به آن دچار هستند، به باد فنا خواهند داد. این ظواهر، تعیین کننده نیست. این مهم است که آحاد یک ملت، بر گرد یک محور ایمانی جمع نشده باشند.

 
غدیر، امضا و اثبات فضایل و ارزشهای امیرالمؤمنین

در روز غدیر، این حرکت عظیمی که طبق روایات متواتره، به وسیله نبی اکرم صلی الله علیه و آله انجام شد، دارای ابعادی بود. البته یک بعد، فضیلت امیرالمومنین بود. مردم هم می‌دانستند و از نزدیک این فضایل را در آن بزرگوار مشاهده می‌کردند.

پیامبر اکرم، و در واقع اراده الهی هم همان فضایل و ارزش‌ها را معتبر دانست و بر اساس آن ارزش ها، ولایت و حاکمیت بعد از پیامبر را تعیین کرد. معلوم شد آن کسی می‌تواند در مرتبه حکومت بر مسلمین قرار بگیرد، که دارای آن ارزش‌ها باشد. لازم نبود که پیامبر اکرم، فضایل امیرالمومنین را در آن روز بیان کند؛ مردم می‌دانستند.

ابن ابی الحدید می‌گوید:
فضایل علی بن ابی طالب به طوری در آن روزبرای مردم واضح بود که بعد از رحلت پیامبر، احدی از مهاجران و اغلب انصار شک نداشتند که مسأله خلافت بر علی قرار خواهد گرفت؛ یعنی در نظر آنان جزو مسلمات بود. در موارد دیگر، خود رسول اکرم هم راجع به امیرالمومنین چیزهای زیادی فرموده است.

آنچه از طریق ما شیعیان و نیز از طریق اهل سنت روایت شده، متواتر است. خیلی از فضایل را به شکل متواتر، هم شیعه و هم سنی روایت کرده اند؛ مخصوص شیعه نیست. حتی یکی از مورخان قدیمی مشهور، ابن اسحاق، صاحب سیره معروف، می‌گوید:
پیامبر به امیرالمومنین فرمود: «اگر بیم آن را نداشتم که مردم در باب تو حرف هایی بزنند که پیروان عیسی درباره او زدند، چیزی را درباره تو می‌گفتم که هرجا عبور می‌کنی، مردم خاک زیر پای تو  را به عنوان تبرک بردارند.» این روایت شاید ازطریق شیعه هم نقل شده باشد؛ من ندیده ام.

ابن ابی الحدید از ابن اسحاق نقل می‌کند؛یعنی کسانی که معتقد به نصب امیرالمومنین هم نیستند اما این حرف‌ها را در فضایل آن حضرت دارند. این، یک بعد واقعه غدیراست؛ یعنی امضاء و اثبات فضایل و اینکه این فضایل و ارزش ها، به حکومت و به این ارزش قراردادی درجامعه اسلامی منتهی می‌شود. این بعد، بعد بسیار مهمی است و معلوم می‌شود که در اسلام، طبق دید پیامبر و وحی الهی، حکومت تابع ارزش هاست؛ تابع چیزهای دیگر نیست. این خود، یک اصل اسلامی است. (1)

 
غدیر، نتیجه فضایل و کمالات امیرالمؤمنین علیه السلام

حقیقتاً روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است. این روز، هم ازلحاظ شخصیت امیرالمومنین (علیه الصلاة و السلام) درابعاد این شخصیت عظیم و خصوصیات شخصی و سیاسی و اجتماعی که دراین مرد الهی و ملکوتی وجود داشت، نه در زمان نبی اکرم(علیه و علی آله الصلاة و السلام) و نه بعد از او، غیر از امیر المومنین کسی را با این خصوصیات سراغ نداریم.

قابل اعتنا و توجه و بررسی است، و هم از لحاظ خودِ این حادثه و نصب عجیب.  در مورد امیرالمؤمنین (علیه الصلاة و السلام)، همه کسانی که از روی مدارک با حالات آن بزرگوار آشنایی دارند، باید اقرار کنند که امیرالمومنین (علیه الصلاة و السلام)، به واسطه غدیر به شخصیت والای خود نرسید. غدیر چیزی نبود که گوهر نایاب امیرالمومنین را شکل دهد.

غدیر، نتیجه فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت بود. البته افتخار برخورداری ازفرمان الهی، از نصب پیغمبر و از بیعت مومنین و صحابه، افتخار بزرگی است. اما بزرگتر از آن، خصوصیاتی است که در این انسان والا و بی نظیر وجود داشت، که به چنین حادثه و دستور نصبی از طرف پروردگار منتهی شد. (2)

 
غدیر یک مسأله اسلامی و نه فقط شیعی

غدیر یک مسأله اسلامی است؛ یک مسأله فقط شیعی نیست. در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم یک روز سخنی بر زبان رانده و عملی انجام داده است که این سخن و این عمل، از ابعاد گوناگون دارای درس و معناست. نمی‌شود ما بگوییم که از غدیر و حدیث آن، فقط شیعه استفاده کند؛ امّا بقیه مسلمانان از محتوای بسیار غنی ای که در این کلام شریف نبوی وجود دارد و مخصوص یک دوره هم نیست، بهره نبرند.

البته چون در قضیه غدیر، نصب امیرالمؤمنین (علیه الصلاة و السلام ) به امامت و ولایت وجود دارد، شیعه دلبستگی بیشتری به این روز و این حدیث دارد؛ ولی مضمون حدیث غدیر، فقط مسأله نصب آن حضرت به خلافت نیست؛ مضامین دیگری هم دارد که همه مسلمانان می‌توانند ازآن بهره ببرند.(3)

منبع : کتاب غدیر در بیان مقام معظم رهبری " مد ظله العالی"
نویسنده :  آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (دام ظله )

 
پینوشت :
 1)
سخنرانی در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر، 20/4/1369
2 )
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، به مناسبت  « عید غدیر »، 3/8/1373
3)
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضاعلیه السلام در مشهد مقدّس ،  10/6/1379 
4) 
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارمسؤولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید غدیرخم، 12/1/1381

مصاف 



طبقه بندی: ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

جمعه 25 مهر 1393 |

ایران چگونه تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد؟!

 در جریان تهاجم اسرائیل به نوار غزه ، حماس، تل آویو را با یک نمونه از موشکهای ایرانی مورد حمله قرار داد . این حمله موشکی منجر شد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بعد از به صدا درآمدن آژیر خطر به پناهگاه فرار کند!

 
ایران چگونه تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد؟!

گروه سیاسی : «قدرتمندترین مقام ایران تصریح کرد که جمهوری اسلامی در صورت حمله اسرائیل علیه خود، شهرهای تل‌آویو و حیفا را نابود خواهد کرد.» این جملات قسمتی از بازتاب سخنان مقام معظم رهبری در رسانه های غربی است. 
به گزارش 
افکار نیوز ، توانمندی ایران در نابودی پایتخت رژیم صهیونیستی موضوعی است که قبلا و به دفعات مورد تایید منابع مختلف غربی و حتی کارشناسان اسرائیلی رسیده است.

مرکز اطلاعات جاسوسی تروریسم وابسته به سازمان امنیت اسرائیل در گزارشی اذعان کرده ؛ هم اکنون انبارهای بزرگ سلاح شامل هزاران موشک در اختیار گروه های مقاومت در غزه وجود دارد. بخشی از این موشک ها ساخت ایران هستند و بخش دیگر، با استفاده از فناوری ایرانی در غزه ساخته شده اند.
این انبارها شامل موشک های میان برد ساخت ایران از نوع فجر ۵ و موشک های ساخت محلی "ام ۷۵" است. گروه های فلسطینی در جنگ ۸ روزه از این موشک ها در حملات علیه اسرائیل استفاده کردند و توانستند پس از ۲۰ سال برای نخستین بار شهرهای تل آویو و قدس را مورد هدف قرار بدهند.

حمله به ایران و پاسخ ایران؛
کارشناسان نظامی رژیم صهیونیستی در تحلیلهایی اعتراف کرده اند ، جمهوری اسلامی ایران می تواند ضربات سهمگینی بر هیمنه صهیونیستها وارد کند. بر اساس تحلیل این کارشناسان، احتمال حمله اسرائیل با جنگنده اف-۱۵ با میانگین ۱۵ فروند در هر پرواز. این هواپیماها بدون سوختگیری هوایی نمی توانند به ایران برسند بنابراین نیروی هوایی اسرائیل خارج از معادله است.

همچنین بنا بر اظهارات این کارشناسان، نابود کردن تاسیسات دیمونا اسرائیل، از نابود کردن هر مرکز غنی سازی در ایران ساده تر است. با همه تدابیر دفاعی، دفاع ضدموشکی صهیونیستی قادر نیست با موشک ها مقابله کند و ممکن است فقط نیمی از موشک ها را رهگیری کند اما قادر است فقط کمتر از یک چهارم از موشک ها را مقابله کند، در نتیجه تخریب دیمونا امری حتمی است و بدون شک تخریب این مرکز، تخریب کارگاه «ماخون-۲» برای ساخت سلاح های اتمی را که در زیر آن قرار دارد نابود می کند و علاوه بر این شش نیروگاه [در فلسطین اشغالی] هست که یکی از آنان نقشی اساسی در تولید برق این رژیم دارد و مانند نیروگاه بوشهر منبعی فرعی است که اخیرا به شبکه برق ایران وصل شده است.

البته توانمندی نیروهای نظامی ایران به موشک منتهی نمی شود. نیروی دریایی ایران (ناوشکن و زیردریایی) می تواند ضربات دردناکی به اسرائیل و نیروی دریایی آن بزند. از جمله به زیردریایی های اسرائیل و در نتیجه حمله دریایی اسرائیل حمله یکجانبه نخواهد بود بخصوص اینکه ایران ضددریایی های دقیقی از جمله فاتح ۱۱۰ دارد در نتیجه ایران می تواند مقابله به مثل بکند.

اما ایران می تواند یکباره رژیم صهیونیستی را موشک باران کند و شش نیروگاه اتمی اسرائیل را در کنار تاسیسات دیمونا هدف بگیرد و کارخانه های پتروشیمی و جنگی آن و تاسیسات راهبردی را با موشک هایی که برد آن بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر است بزند و قدرت موشکی اسرائیل را نمی توان با قدرت موشکی ایران مقایسه کرد، با توجه به اینکه سامانه ضدموشکی اسرائیل حداکثر می تواند همزمان با ۲۰ موشک مقابله کند و اعتمادی به این سامانه نیست که همه اهدافی را که رهگیری می کند، ساقط کند.

نیویورک ‌تایمز در تحلیل قدرت موشکی ایران طی نبرد غزه اعتراف کرد : " موشکهای فجر ۳ و فجر ۵، این امکان را به حماس و جنبش جهاد اسلامی دادند که قلب اسرائیل را هدف قرار داده و اسرائیلی‌ ها را به پناهگاه‌ ها فراری دهند. رهبران فلسطینی تکنولوژی تسلیحاتی ایران را کمکی بسیار بزرگ‌تر از کمک‌ های مالی و سیاسی می‌دانند."

در آبان ماه ۹۱ و پس از موشکباران تل آویو توسط حماس ، روزنامه یدیعوت آحارونوت اعلام کرد: زیان های اقتصادی اسرائیل طی ۲۴ساعت از سه میلیارد شکل(واحد پولی رژیم صهیونیستی) فراتر رفته است.

توهمی به نام گنبد آهنین !
همچنین روزنامه صهيونيستي «جروزالم پست» در گزارشی به نقل از «رويوين پداتزور» استاد دانشگاه تل آويو و كارشناس برجسته نظامي اذعان کرد: سامانه آرو نمي تواند با موشك هاي بالستيك ايران مقابله كند. پراتزور كه چندين دهه به عنوان خلبان جنگنده هاي ارتش رژيم صهيونيستي فعاليت مي كرد، ادامه داد: اقدامات متقابل ساده اي وجود دارد كه مي تواند كارآيي سامانه دفاع موشكي آرو را به صفر برساند.

افکارنیوز

"مايكل اورن" سفير رژيم صهيونيستي در آمريكا در جريان برگزاري نشست آيپك(لابي رژيم صهيونيستي در آمريكا) در شهر واشنگتن  نیز گفت:‌"موشك‌هاي ايران قابليت حمله به تمامي نقاط موجود در خاورميانه را دارند و مي‌توانند اسرائيل را نيز هدف حملات خود قرار دهند."

گفتنی است؛ در جریان تهاجم اسرائیل به نوار غزه ، حماس تل آویو را با یک نمونه از موشکهای ایرانی مورد حمله قرار داد . این حمله موشکی منجر شد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بعد از به صدا درآمدن آژیر خطر به پناهگاه فرار کند!



طبقه بندی: صهیونیزم ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

شنبه 19 مهر 1393 |

آيا امام خامنه اي،سيد خراساني است؟

بسم الله الرحمن الرحيم

متن سخنراني حجةالاسلام والمسلمين پناهيان درمورد سيد خراساني بودن يا نبودن امام خامنه اي+لينك دانلود سخنراني

  

متن سخنراني:يه گروه ازروايتها هستن درمورد سيد خراساني، كه اين سيد خراساني بعضي وقتا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شده به سيد خراساني كه همه اون روايات رو تطبيق ميدن باتوجه به  بررسي هاي عيني زمانه،يعني ماكه ميگيم سيد خراساني طبق اين روايات مقام معظم رهبريه، اگه اين روايت درست باشه يا نباشه،درست نبودن اين روايت در تطبيقش با مقام معظم رهبري خيلي موانع داره، خيلي سخته براي كسي كه بياداثبات بكنه يا ادعا بكنه كه سيد خراساني مقام معظم رهبري نيست.

در روايت ها حتي ذكر شده اون كسي كه از قم قيام ميكنه،پرچم روبه فرد بعدي خواهد داد.گاهي از اوقات از قيام سيدحسني نام برده ميشه در روايتها به عنوان قبل از ظهور،كه سيد حسني دوتا روايت داره يعني دوجور روايت داره.بعضي ها همين سيد حسني رو به نام سيد حسيني ناميدن.محققين اينجوري گفتن:كسي به نام سيد حسني ما نداريم،همون سيد حسينيه.چون بالاي روايت نوشته حسني،پايين روايت تو اون سند اصلي نوشته حسيني.حسني رو هيچوقت به اشتباه،حسيني نمينويسن ولي حسيني رو ممكنه به اشتباه حسني بنويسن، يعني دوتا نقطه ش در مقام كتابت نوشته نشده باشه.و الا چجوريه بعضي از روايات گفتن سيد حسيني، چون بعضي از به اصطلاح متن هاي مكتوب يه قسمتش سيد حسني اومده،يه قسمتش حسيني اومده.معلوم ميشه اين سيد حسني در كتابت اينجوري شده،و الا سيد حسينيه.كه حتي در روايت اومده كه اين سيد، در دست راست خودش علتي داره،خالي داره،مشكلي داره كه بعضي ها به فارسي ميگن اين خاله،يه خال رو دست راستش داره.يه كسي خال رو دست راستش داشته باشه كه آستينش رو بالا نميزنه بگه من خال دارم اينجا رو دستم نگاه بكنين.اين خال دوتا معنا داره در زبان عرب:يكي به معناي مشكل،به معناي چي؟علت،يعني مجروحه،يعني دست راستش مشكل داره كه شما دست راست مقام معظم رهبري رو ميبينيد،تطبيق ميدن بااين بخش از روايات در مورد اين سيد بزرگوار.

ايشون كسي هستن كه با يارانشون به قيام امام زمان عليه السلام ميپيوندن. در روايتها به گونه هاي مختلف امده كه،حالا به صورت هاي مختلفي،كنار هم ديگه كه ميچيني واقعا يه دفه اي خودت رو در عصر ظهور خواهي ديد.واين رو شما البته دست كم نگيريد.

در روايتها براي آخرالزمان علائم ديگري هم هست مثل نابودي قوم يهود،كه شما ميبينيد واقعا اين زمينه آماده ست.اخيرا در اخبار مثل اينكه ديروز شايد، يا پريروز،گفتن يكي از علماي يهود در عصر حاضر،جايي سخنراني كرده بوده و گفته بوده كه بر اساس آگاهي هاي مذهبي ما درباره ي آينده،دولت اسرائيل انقراضش نزديكه.خودشون دارن ميگن.و اونها اين اآگاهي هاي مذهبي رو در مورد آينده تقريبا درست دارن.

بعضيا تحليلشون اين هستش كه اصلا همه ي اين سرو صداها در عالم مال اينه كه اينا دقيقا مطلع شدن از اينكه جهان در آستانه ي ظهور اقا امام زمان عليه السلام هست،دارن مقدمه چيني ميكنن براي رويارويي.چون اونا كه نميخوان بپذيرن كه.

دانلود سخنراني با حجم3.6MBو فرمتMP4



طبقه بندی: ظهور ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

جمعه 18 مهر 1393 |

اندیشه‌های مهدوی امام خمینی در بنیان‌گذاری انقلاب اسلامی

 

 

امام خمینی(ره) انقلاب ایران را

برگرفته از قیام امام حسین(ع) و

مسیر حرکت آن را در راستای اتصال

به حکومت عدل امام عصر(عج) می‌دانستند.

اندیشه‌های مهدوی امام خمینی در بنیان‌گذاری انقلاب اسلامی

موضوع ظهور و انتظار فرج و موضوعات مرتبط به آن مباحثی است که پس از غیبت کبرای امام

عصر(عج) پیوسته و به فراخور شرایط اجتماعی و سیاسی نظام های حاکم بر مسلمین مطرح بوده است

چراکه این موضوع نه فقط در اندیشه شیعه بلکه در کل جهان اسلام در اشکال مختلف جزء بنیادی‌ترین و

زنده‌ترین مسائل دینی، اعتقادی و اسلامی بخصوص از منظر مکتب اهل بیت(ع) است، از این رو علما و

صاحب نظران عرصه دین مبین اسلام بر اساس نیاز و اقتضائات جامعه زمان خود از آن سخن گفته اند. 

در میان دیدگاه‌های مطرح شده از سوی علمای اسلام نظریات و سخنان امام خمینی(ره) به جهت موفق شدن

در پایه ریزی و استقرار نظامی مبتنی بر آموزه های مهدوی از اهمیت به سزایی برخوردار است. 

امام خمینی (ره) از کسانی است که جریان ظهور مصلح کل و عدل‌گستر جهانی را هم در آثار و اندیشه

متجلی کرده و هم در میدان عمل درباره مهدویت از جنبه‌های مختلف به طور زنده، آموزنده و کارآمد سخن

گفته و به مورد اجرا گذاشته است. 

انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی، انتظار انقلاب و دگرگونی و تحولی است که وسیع‌ترین و اساسی‌ترین

انقلاب‌های انسانی در طول تاریخ بشر است. 

انقلابی که عمومی، همگانی و جهانی است و تمام شئون و جوانب زندگی انسان‌ها را شامل می‌شود، در این

میان انقلابی که بیش از هر انقلاب دیگری در مسیر انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) ولو در سطح

منطقه‌ای و ملی قدم نهاده است، انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ می‌باشد. 

انقلاب اسلامی ایران نمونه و الگوی بسیار کوچکی از حکومت عدل و داد حضرت مهدی (عج) است،

مبانی فکری و نظری، اهداف و عوامل ایجاد کننده انقلاب، رهبری و چشم انداز آینده‌ی آن چیزی است که

این دو انقلاب را بیش از پیش به هم شبیه می‌سازد و انقلاب اسلامی ایران در جایگاه نمونه کوچکی از

انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) مطرح می‌گردد. 

بی شک در بحث بررسی نقش انقلاب اسلامی ایران در زمینه سازی برای ظهور، بیش از هر چیز تحقیق و

تدبر در دیدگاه‌های امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار بزرگ این انقلاب در این موضوع ضروریست. 


همراهی مردم با دیدگاه‌های منتظرانه امام خمینی(ره) 

امام خمینی (ره) همیشه انقلاب اسلامی در ایران را نسخه ای برگرفته از قیام اباعبدالله الحسین (ع) می

دانستند و بر این موضوع تاکید داشتند که مسیر حرکت انقلاب باید همیشه در راستای اتصال به حکومت

عدل امام عصر(عج) قرار داشته باشد. 

همانگونه که امام خمینی (ره) در عمل و بیانات خود به روشنی خطوط اصلی انقلاب را برای همگان ترسیم

کرده و اهداف تعالی بخش آنرا توسعه می دادند و مدام به راهبردهای نظام برای رسیدن به جامعه مورد

نظر امام عصر (عج) تاکید کرده و انقلاب را در چهارچوب های آن راهبری می کردند، مردم ایران نیز با

ایمان قلبی به دیدگاه های منتظرانه آن بزرگوار در اتصال جامعه به حکومت مهدوی تلاش می کردند و در

حقیقت همین ایمان مردم به دیدگاه های امام راحل بود که باعث می شد انقلاب اسلامی از کوران توطئه های

اوایل انقلاب و دروان جنگ سربلند بیرون بیاید. 

نمونه عینی و مشهور ایمان مردم به دیدگاه‌های منتظرانه امام خمینی (ره) در شعاری تجلی می یافت که

همگان با باور قلبی آن را تبدیل به دعایی برای استمرار حرکت منتظران مهدی(عج) تبدیل کرده و قرائت

می نمودند و آن شعار و دعا این بود؛ «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» که این شعار و دعا

در بعد محتوایی خود بعد از رحلت آن حضرت به شعار و دعای «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت

خمینی محافظت بفرما» تغییر یافت. 

در حقیقت در بطن و عمق این شعار دعاگونه یک باور دینی نهفته است که ناشی از شناخت و ایمان مردم به

دیدگاه های رهبر و مقتدایشان در خصوص امام عصر(عج) و مسیر حرکت انقلاب اسلامی است. 

ترسیم مسیر حرکت انقلاب در جهت زمینه سازی ظهور در آغازین ماه های پیروزی انقلاب و در دوازدهم

تیر 58 امام مسیر حرکت انقلاب در زمینه سازی ظهور را اینگونه بیان می کنند "انتظار فرج، انتظار

قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاالله تهیه

بشود. " 
ایشان در همین روز و در فراز دیگری می فرماید «امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به

ظهور امام عصر سلام الله علیه و امیدوارم که این انقلاب ما به همه دنیا و برای همه مستضعفین ‚ برای

نجات همه مستضعفین به همه دنیا صادر بشود و همه همان را که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن

اسلام و دشمن ملت‚ مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین» (1) 

تعمق در این سخنان در آغازین روزهای انقلاب اسلامی نشان می دهد که از آغاز انقلاب مسیر حرکت آن

به منظور زمینه سازی برای ظهور امام عصر(عج) در اندیشه بنیانگذار انقلاب متجلی و مستحکم بود و در

ماههای آغاز پی ریزی شالوده نظام اسلامی آن حضرت توجه داشتند تا مهندسی ساختار حکومت در مسیر

نیل به اهداف امام عصر(عج) به عنوان امام حاضر باشد. 


راهبری و نگهبانی از مسیر انقلاب در زمینه سازی ظهور

امام خمینی (ره) پیوسته دقت می کردند تا موضوع صدور انقلاب اسلامی به عنوان یک اصل اساسی در

زمینه سازی ظهور در مسیر کمک به مستضعفین عالم با شد و در این مسیر انقلاب اسلامی ایران مدافع

تمامی مظلومان و مستضعفان جهان بود بطوریکه آن حضرت به تمامی موضوعات بین المللی توجه داشتند

و هر جا بر مظلومی ظلمی روا می شد سریع عکس العمل نشانم داده و ملت را به هوشیاری و دفاع از

مظلومان هر چند غیر مسلمان فرا می خواندند. 

بنیانگذار بزرگ انقلاب اسلامی بسان ناخدای یک کشتی هیچگاه از مسیر حرکت نظام در زمینه سازی

ظهور امام عصر غافل نبود چنانچه در ماههای پایانی عمر با برکت خود در جمع مسئولان نظام فرمودند:

«مسوولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ

جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت

نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. 

مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند‚ خطری

بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. 

باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمایند‚ ولی این بدان

معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.»(2) 

آن چه از این سخنان هویداست میزان تعهد امام به نقش انقلاب در زمینه سازی ظهور و استمرار حرکت آن

در این مسیر است، همانگونه که در این سخنان حتی یک لحظه غفلت از این مسیر را جایز نمی دانند و

تمامی مشکلات پیش روی مملکت را در حاشیه این هدف بزرگ مورد ارزیابی و اهمیت قرار می دهند. 

تبیین نقش انتظار سازنده در دوران انقلاب اسلامی
از منظر امام خمینی (ره) انتظار فرج به معنی سکون و بی تحرکی و انتظار خالی صرف نیست، آن

حضرت انتظار را یک حرکت تهاجمی به سمت ظهور تعریف می کردند و این حرکت را نه فقط در شخص

منتظر بلکه در ابعاد بزرگ اجتماعی و سیاسی و در اندازه های یک مملکت و دنیا ارزیابی می کردند و

خود نیز در اجرای این اندیشه پیشرو بودند. 

ایشان استخراج انتظار سازنده را منوط به اعمال منتظرانه حقیقی می دانستند بطوریکه بعد از قرنها انتظار

منفعلانه با ارائه تعریف جدید ی از انتظار جامعه ایران اسلامی را بیدار کرده و مسیر انقلاب را نیز بر این

اساس طرح ریزی کردند. 

امام خمینی در این خصوص می فرمایند: «اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله

علیه هستیم پس دیگر بنشینیم در خانه هایمان ‚ تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه. 

عجل‚ با کار شما باید تعجیل بشود‚ شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. 

و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید‚ همه با هم بشوید‚ انشای الله ایشان ظهور می کند. (3) 

حتی امام خمینی (ره) در اعلام موضع و دیدگاهی صریح به مقابله با القاء نظریات سطحی از انتظار برای

ایجاد تصویری منفعلانه از اسلام و تفکر مهدوی توسط برخی می پردازند و بیان می کنند که‌: «بعضی ها

انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد‚ در حسینیه‚ در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان سلام

الله علیه را از خدا بخواهند. 

اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می شناختم بسیار

مرد صالحی بود‚ یک اسبی هم خریده بود‚ یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلام الله علیه

بود. 

اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می

کردند لکن همین‚ دیگر غیر از این کاری / را / ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند. 

یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه

می گذرد‚ بر ملت ها چه می گذرد‚ بر ملت ما چه می گذرد‚ به این چیزها ما کار نداشته باشیم. 

ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم‚ برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشای الله

درست می کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم‚ تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه

در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای‚ مردمی بودند که

صالح بودند. (4) 

ایمان امام خمینی (ره) در مسیر انتخابیش برای انقلاب اسلامی در طی مسیر زمینه سازی برای ظهور

هیچوقت دچار تردید و کمرنگی نشد بطوریکه آن حضرت در هر موقعیتی با شجاعت تمام از این موضع

صحبت کرده و دنیا را به آن توجه می دادند. 

«ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور

انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (ص) است‚ به سیطره و سلطه و ظلم

جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی مصلح کل و امامت مطلق حق امام

زمان - ارواحنا فداه هموار می کنیم.»(4) 


منابع و مأخذ: 
(1) صحیفه نور ج ۷ صفحه ۲۵۵ تاریخ: ۱۲/۴/۱۳۵۸ 
(2) صحیفه نور ج ۲۱ صفحه ۱۰۸ تاریخ: ۲/۱/۱۳۶۸ 
(3) صحیفه نور ج ۱۸ صفحه ۱۹۵ تاریخ: ۱/۱۰/۱۳۶۲ 
(4) صحیفه نور ج ۲۰ صفحه ۱۹۶ تاریخ: ۱۴/۱/۱۳۶۷ 
(5) صحیفه نور ج ۲۰ صفحه ۱۳۲ تاریخ: ۶/۵/۱۳۶۶

مصاف



طبقه بندی: ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

سه شنبه 15 مهر 1393 |

ارتباط بین مهدویت و ولایت فقیه

 

دهۀ مهدویت(مهدویت و ولایت فقیه)

ارتباط بین مهدویت و ولایت فقیه

 

انديشه سياسي شيعه در عصر غيبت کبري با نظريه «ولايت فقيه» گره خورده است.از نظر لغوي، «ولايت» مشتق از «و، ل، ي» است و به کسر و فتح «واو» استعمال مي‏شود.

اين کلمه بر معاني متعددي نظير نصرت و ياوري، تصدّي امر غير، و سلطه و سرپرستي، دلالت دارد. از ميان اين معاني متعدّد، معناي تصدي و سرپرستي و تصرّف در امر غير، با آنچه از ولايت فقيه اراده مي‏شود، تناسب بيشتري دارد. کسي که متصدّي و عهده‏ دار امر مي‏شود، بر آن ولايت يافته و مولا و وليّ آن امر محسوب مي‏شود. بنابراين، کلمه ولايت و هم ريشه‏ هاي آن (مانند وليّ، توليت، متولّي و والي) دلالت بر معناي سرپرستي، تدبير و تصرف دارد. اين گونه کلمات، معناي تصدّي و سرپرستي و اداره شئون فرد ديگر - مولا عليه - را افاده مي‏کند و نشان مي‏دهد که وليّ و مولا سزاوارتر از ديگران در اين تصرف و تصدي است و با وجود ولايت اين مولي و وليّ، ديگران فاقد حق تصرّف و تصدّي و سرپرستي در شئون آن فرد هستند. [1] .
در اصطلاح «زعيم و ولي فقيه» کسي است که عالم به سياست‏هاي ديني و برقرار کننده عدالت اجتماعي در ميان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پيامبران و جانشين پيامبر خدا و همچون پيامبران بني‏ اسرائيل بوده، بهترين خلق خدا بعد از ائمه است. مجاري امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است. [2] .
مسأله «ولايت فقيه» گرچه ريشه کلامي دارد؛ ولي جنبه فقهي آن موجب گرديده تا فقها از روز نخست، در ابواب مختلف فقهي از آن بحث کنند و موضوع ولايت فقيه را در هر يک از مسائل مربوطه روشن سازند. در باب جهاد و تقسيم غنايم و خمس و گرفتن و توزيع زکات و سرپرستي انفال و نيز اموال غايبين و قاصرين و باب امر به معروف و نهي از منکر و باب حدود و قصاص و تعزيرات و مطلق اجراي احکام انتظامي اسلام، فقها از مسأله «ولايت فقيه» و گستره آن بحث کرده‏ اند. [3] .
مقصود از مطلقه بودن ولايت فقيه گستره دامنه ولايت فقيه است، که در شعاع مسؤوليت رهبري سياسي او است و تمامي ابعاد مربوط به مصالح امت را شامل مي‏شود (از جمله اجراي تمامي احکام انتظامي اسلام). در مقابل آن، ولايت‏هاي خاصّ، مانند ولايت پدر درباره ازدواج دختر يا ولايت پدر و جد در رابطه با تصرفات مالي فرزندان صغير قرار دارد.
اساساً اضافه شدن ولايت به وصف عنواني «فقيه» محدوديت آن را در چارچوب فقه مي‏رساند، در واقع فقه او است که حکومت مي‏کند، نه شخص او. پس هيچ گونه قاهريت و حاکميت اراده شخصي در کار نيست.
از همين جا، مسؤوليت مقام رهبري - در اسلام - در پيشگاه خدا و مردم روشن مي‏گردد. او در پيشگاه خدا مسؤول است تا احکام را کاملاً اجرا نمايد و در مقابل مردم مسؤول است تا مصالح همگاني را به بهترين شکل ممکن تأمين نمايد و عدالت اجتماعي را در همه زمينه‏ ها و به صورت گسترده و بدون تبعيض اجرا کند و هرگز در اين مسؤوليت کوتاه نيايد. [4] .
فرق ميان ولايت فقيه و مرجعيت فتوا
ميان زعامت و مرجعيت فتوا چند فرق مي‏توان ذکر کرد:
يک. زعيم و ولي فقيه، گذشته از علم به قوانين الهي و عدالت و اجتهاد، بايد داراي احاطه به سياست‏هاي ديني و شجاعت و مديريت الکافي براي رهبري بوده و از مسائل اجتماعي و سياسي روز آگاه باشد.
دو. وقتي زعيم و ولي فقيه بنا به مصالح مردم حکمي صادر مي‏کند، بر همه - حتي بر کساني که از ديگري تقليد مي‏کنند - آن حکم واجب مي‏شود؛ چنان که وقتي مرحوم ميرزاي شيرازي‏رحمه الله زعيم ديني و سياسي، حکم تحريم تنباکو را صادر فرمود يا مرحوم ميرزا محمدتقي شيرازي حکم جهاد دادند، همه حتي علما تبعيت کردند.
اگر فرد لايق که داراي اين دو خصلت (علم به قانون و عدالت) است، به پا خاست و تشکيل حکومت داد؛ همان ولايتي را که حضرت رسول اکرم‏صلي الله عليه وآله در امر اداره جامعه داشت، دارا مي‏باشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. [5] .
سه. مقام مرجعيت فتوا مي‏تواند در يک زمان متعدد باشد و هر کس هر مجتهدي را پارسا و داناتر تشخيص دهد، از وي پيروي کند. اما مقام زعامت و ولايت فقيه نمي‏تواند متعدد باشد؛ چه اين مقام با ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و دفاعي بايد داراي يک قدرت مرکزي باشد وگرنه موجب تشتت و چند دستگي امت خواهد شد و وحدت کلمه از بين خواهد رفت. از اين رو در هيچ زماني بيش از يک امام نبوده است.
چهار. کار مرجعيت فتوا را مي‏توان تداوم کار نبوّت؛ يعني، ابلاغ قوانين الهي به مردم و کار ولايت فقيه را تداوم کار امامت، يعني، مسؤوليت اجرا و پياده کردن قوانين دانست.
پنج. از شرايط مرجعيت فتوا اعلميت است؛ ولي براي رياست ديني، زعامت و ولايت فقيه آگاهان ديني، اعلميت و يا اولويت را شرط مي‏دانند.
اساساً فقها، ولايت فقيه را در راستاي خلافت کبري و در امتداد امامت دانسته‏ اند و مسأله رهبري سياسي را - که در عهد حضور براي امامان معصوم ثابت بوده - همچنان براي فقهاي جامع شرايط و داراي صلاحيّت در دوران غيبت ثابت دانسته‏ اند. آنان مسأله «تعهد اجرايي» را در احکام انتظامي اسلام، مخصوص دوران حضور ندانسته، بلکه آن را پيوسته ثابت و برقرار مي‏شمارند.
امام خميني‏ رحمه الله در اين باره مي‏فرمايد: «تمامي دلايلي که براي اثبات امامت، پس از دوران عهد رسالت آورده ‏اند، به عينه درباره ولايت فقيه، در دوران غيبت جاري است. عمده ‏ترين دليل، ضرورت وجود کساني است که ضمانت اجرايي عدالت را عهده دار باشند؛ زيرا احکام انتظامي اسلام مخصوص عهد رسالت نبوده يا عهد حضور نيست؛ لذا بايستي همان‏گونه که حاکميت اين احکام تداوم دارد، مسؤوليت اجرايي آن نيز تداوم داشته باشد و فقيه عادل و جامع الشرايط، شايسته ‏ترين افراد براي عهده دار شدن آن مي‏باشد». [6] .
از آنجايي که اين بحث دامنه گسترده‏اي دارد تنها در اينجا ارتباط بين اين واژه و مهدويّت به اجمال بيان شد. علاقه‏مندان مي‏توانند به کتاب‏هاي مفصل مراجعه نمايند.
[1] ر.ک: الغدير، ج 1، ص 649 - 609.
[2] امام خميني‏رحمه الله، الرسائل، ج 2، ص 102 - 94.
[3] محمدهادي معرفت، ولايت فقيه، مقدمه.
[4] همان، ص 10 و 11.
[5] امام خميني‏ رحمه الله، ولايت فقيه، ص 163.
[6] محمدهادي معرفت، ولايت فقيه، ص 43. 
منبع: وبلاگ مهدویت/مصاف

 



طبقه بندی: ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

سه شنبه 15 مهر 1393 |

موضوع مهدویت و ظهور امام زمان(عج) وعده قطعی الهی است

رهبر انقلاب اسلامی ، در جمع اساتید، محققان، مسئولان و کارکنان مؤسسه دارالحدیث و پژوهشگاه قرآن و حدیث، ضمن تشکر صمیمانه از تدوین دانشنامه امام مهدی(عج)، آن را نمونه برجسته‌ای از شناسایی خلأها و مسئله‌یابی درست، و هدیه‌ای ارزشمند به جامعه اسلامی و جامعه علمی، در آستانه عید بزرگ نیمه شعبان، خواندند و افزودند: موضوع مهدویت و ظهور امام زمان(عج) وعده قطعی الهی است که محقق شدن وعده‌هایی که در طول تاریخ، به بشریت داده شده، در واقع نوعی اطمینان‌بخشی به انسان‌هاست که آن وعده بزرگ نیز حتماً محقق خواهد شد.

ایشان پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تحقق یکی از همان وعده‌های اطمینان‌بخش به بشریت دانستند و گفتند: چه کسی تصور می‌کرد در این منطقه بسیار حساس و در این کشور بسیار مهم و در جایی که یک رژیم مورد حمایت کامل قدرت‌های بین‌المللی حضور داشت، انقلابی براساس دین و فقه و شریعت به پیروزی برسد.

رهبر انقلاب اسلامی در همین خصوص به یک نمونه قرآنی نیز اشاره کردند و افزودند: در قرآن کریم هنگامی که داستان کودکی حضرت موسی(ع) نقل می‌شود، خداوند دو وعده به مادر آن حضرت می دهد؛ اول بازگرداندن آن کودکی که به دریا انداخته شده است و دوم رسیدن حضرت موسی(ع) به مقام پیامبری.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: تحقق وعده اول از جانب خداوند متعال، در مدت کوتاهی، در واقع اطمینان‌بخشی برای وعده دوم بود که در سال‌های بعد محقق شد.

ایشان با اشاره به اینکه اعتقاد به امام زمان(عج) و سرانجامِ حرکت کاروان بشریت در این دنیا، یکی از بخش‌های مهم جهان‌بینی ادیان الهی است، افزودند: همه ادیان الهی معتقدند کاروان بشریت در پایان راه، به یک منزلگاه مطلوب و دلگشا و دلنشینی خواهد رسید که مهم‌ترین ویژگی آن عدالت است.

ایشان گفتند: کاروان بشریت از ابتدای خلقت، در حال عبور از پیچ و خم‌های دشوار، خارزارها و لجنزارهاست تا به یک مسیر هموار و باز برسد که این مسیر هموار، همان دوران ظهور حضرت مهدی(عج) است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه تحقق شرایط مطلوب در دوران امام زمان(عج) بصورت دفعی نخواهد بود، خاطرنشان کردند: در آن دوران نیز تنازع میان خیر و شر در طبیعت بشر ادامه خواهد داشت و در کنار افراد خوب، افراد بد نیز خواهند بود اما شرایط آن دوران به گونه‌ای است که زمینه خوب شدن انسان‌ها و تحقق عدالت بسیار فراهم است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پایان راه کاروان بشریت را بسیار امیدبخش خواندند و تأکید کردند: انتظار فرج، انتظاری امیدبخش و نیروبخش است و روحیه انتظار یکی از بزرگترین دریچه‌های فرج برای جامعه اسلامی است.

ایشان در پایان از زحمات و تلاش‌های حجت‌الاسلام والمسلمین ری‌شهری و اساتید و محققان مؤسسه دارالحدیث در تهیه دانشنامه امام مهدی(عج) قدردانی کردند.

پیش از سخنان رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی ری‌شهری رئیس موسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث در گزارشی با اشاره به رونمایی از دانشنامه امام مهدی(عج) در آستانه ولادت آن حضرت، اعتبارسنجی مضاعف منابع، استناد گسترده به منابع شیعه و سنی، نقد و ارزیابی دلایل غیرنقلی مهدویت، جامعیت و گزیده‌نگاری، برخورداری از تبیین و تحلیل و همچنین نقد و بررسی دیدگاه‌های مختلف، تبیین عقاید دیگر ادیان درباره منجی، جمع‌بندی و تحلیل گزارش‌های متعارض، پاسخ‌گویی به پرسش‌ها و شبهات و هشدار درباره خرافه‌گرایی را از مهم‌ترین خصوصیات دانشنامه امام مهدی(عج) خواند.

منبع:جهان منتظر



طبقه بندی: ولایت فقیه  
برچسب ها: الی بیت المقدس یهود شیعه امام زمان  

سه شنبه 15 مهر 1393 |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
حافظ علوی

منتظریم کی شب حمله فرا میرسد...
پست الکترونیک

پروفایل مدیر وبلاگ

 

موضوعات

یهود

شیعه

امام زمان

آخرالزمان

بسیج

ظهور

صهیونیزم

ولایت فقیه

اخبار

 

برچسب ها

یهود (44)  شیعه (44)  الی بیت المقدس (43)  امام زمان (43)  بیت المقدس (5)  الی قدس (5)  اسرائیل (4)  ایران (4)  بالستیک (3)  rq170ایرانی (2)  صهیونیزم (1)  اسلام (1)  ذوالقرنین (1)  بالتیک (1)  موشک (1)  

آرشیو مطالب

آذر 1393

آبان 1393

مهر 1393

 

نویسندگان

حافظ علوی

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

پایگاه منتظران

ردیابی ماشین

حمل هوایی ماینر از چین

لیزر دوچرخه

هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه

جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

پیوندهای روزانه

خرید از علی اکسپرس تحویل ایران

خرید از علی بابا

جلو پنجره جک جی 5

الوقلیون

 

امکانات جانبی

RSS 2.0

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 306
بازدید کل : 1066
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

 

 
 

لوگوی دوستان

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin